خدایا مرا در آن اطاعت فروتنان را روزی کن، و در آن سینه ام را به بازگشت خاشعان بگشا، به امان بخشیت ای امان ترسناکان.
دعای ابوحمزه ثُمالی بخشهایش یکسان نیست . گاهی در بعضی از بخشها از جلال و عظمت خدا شروع میشود و به ضعف و حقارت بنده ختم میشود . گاهی از ضعف و حقارت بنده شروع میشود، به عظمت و جلالت ذات أقدس إله ختم میشود. گاهی هم دعا برای آن است که خدا را محمود بدانیم و او را حمد کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مشکور بدانیم و او را شکر کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را معبود بدانیم و او را عبادت کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مسعود و مقصود بدانیم و به صمدیّت او اعتراف کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را واحد بدانیم و در پایان از توحید طرفی ببندیم و مانند آن.
خدایا مرا در امروز به لغزش ها مواخذه نکن؛ واز اشتباهات و لغزش ها در گذر؛ و مرا نشانه وهدف تیر امتحان ها و آفت ها (بیماری ها) قرار مده. به عزتت؛ ای عزت مسلمانان.
ماه رمضان فرا میرسد، چهره آدمهای جامعه و به تبع آن چهره شهر و جامعه اسلامی عوض می شود.
چیزی شبیه نسیم بهشتی امن و رضا، در کالبد جامعه تزریق می گردد و نوعی امنیت خاطر و آرامش ظاهر و صلابت باطن، جامة جان روزه داران مسلمان را در برمی گیرد.
عن الصادق علیه السلام فی قول الله عزوجل «واستعینوا بالصبر و الصلوة » قال: الصبر الصوم.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است. (وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3)
"یا کَلِیمُ یا کَرِیم ! یا حَیُّ یا قَیُّوم . یا غافِرَ الذَّنْب. یا قابِلَ التَّوبْ . یا عَظِیمَ المَنّ، یا قَدِیمَ الإحْسان ."
خواندن خدا به اسمای حُسنی برای آن است که هر اسمی ضامن آن محتوای خود هست . همان طوری که در قرآن کریم اول مطلبی ذکر می شود، بعد در پایان آیه یک اسم یا دو اسم از اسمای حُسنای الهی ذکر میشود که هر اسمی که در پایان آیه است، ضامن مضمون آیه است. ادعیه هم به شرح ایضاً. دعاها هم همین طور است.
خدایا مرا در این روز از آلودگی و کثافتها پاکیزه کن، وبه آنچه برای من مقدر ونوشته شده است بردبارم کن، و به پرهیزکاری و همنشینی با نیکان موفقم کن، به یاریت ای نور چشم مستمندان.
"فَلَوِ اطَّلَعَ الیُوم عَلی ذَنْبِی غِیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لُوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّکَ أهْوَنُ النّاظِرینَ إلّیَّ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ عَلَیَّ . بَلْ لِأنَّکَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرین وَ اَهلَ مُنْهَلِمِینْ وَ أکْرَمُ الأکْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَ تُؤَخِّرُ العُقُوبَهِ بِحِلْمِکْ."
پس این که انسان در حضور دیگران گناه نمیکند و در حضور ذات أقدس إله گناه میکند، این ممکن است دو گونه باشد:
یک عدّهای برای خدا حرمت قائل نیستند، معاذالله.
یک عدّهای برای خدا حرمت قائلاند و خدا را ستّار میدانند و خدا را غفّار میدانند. خدا را حلیم میدانند. چنین کسی استحقاق دریافت عفو الهی را دارد. البتّه تعبیر استحقاق نه برای آن است که کسی طلبکار باشد. بلکه به این معناست اگر ذات أقدس إله ببخشد، اینجا مورد رو او جواز و حقّ است.