موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

ابوحمزه ثمالی


"فَلَوِ اطَّلَعَ الیُوم عَلی ذَنْبِی غِیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لُوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّکَ أهْوَنُ النّاظِرینَ إلّیَّ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ عَلَیَّ . بَلْ لِأنَّکَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرین وَ اَهلَ مُنْهَلِمِینْ وَ أکْرَمُ الأکْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ‌ بِکَرَمِکَ وَ تُؤَخِّرُ‌ العُقُوبَهِ بِحِلْمِکْ."


 پس این که انسان در حضور دیگران گناه نمی‌کند و در حضور ذات أقدس إله گناه می‌کند، این ممکن است دو گونه باشد:

یک عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل نیستند، معاذالله.

یک عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل‌اند و خدا را ستّار می‌دانند و خدا را غفّار می‌دانند. خدا را حلیم می‌دانند. چنین کسی استحقاق دریافت عفو الهی را دارد. البتّه تعبیر استحقاق نه برای آن است که کسی طلبکار باشد. بلکه به این معناست اگر ذات أقدس إله ببخشد، اینجا مورد رو او جواز و حقّ است.

و باز مسئله حمد را در کنار دعا بازگو می‌کند. چون ذات أقدس إله را به حلم و صدر ستود، به عنوان غفّار ستود، به عنوان این که پرده را آویخته نگه می‌دارد ستود. عرض می‌کند‌: حمد مال توست . چون ستّار بودن، غفّار بودن، حلیم بودن، اینها کمالاتی است که در ذات أقدس إله هست. و همه کمالات الهی هم عین اختیار اوست. یعنی از اختیار نشأت می‌گیرد. بنابراین شایسته حمد است.

آنگاه عرض می‌کند:
"فَلَکَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکْ وَ عَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکْ."


ملاحظه می‌فرمائید؛ بنابراین این در این حالی است که دعای ابوحمزه ثمالی دعاست، لذا مناجات حمد هم هست، مناجات ذکر هم هست. مناجات تفسیر اسمای الهی هم هست و مانند آن.

"وَ یَحْمِلُنِی وَ یُجَرِّئُنِی عَلی مَعْصِیَتِکَ حِلْمِکَ عَنّی. وَ یَدْعُونِی إلی قِلَّهِ الحَیآءِ سِتْرُکَ عَلَیَّ وَ یُسْرِعُنِی إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِکِ مَعْرِفَتِی بِسِعَهِ رَحْمَتِکَ وَ عَظِیمِ عَفْوِکْ ."


پروردگارا ! اگر من نسبت به گناهان جَرّی ام ، برای آن است که تو بخشنده‌ای.
مکرر در مکرر دیدی و صرف نظر کردی ! و ما هم مکرر در مکرر تن به تباهی دادیم . یک وقت انسان احساس اَمن می‌کند که فَلا یَأمَنُ مَکرَ اللهِ عَلَی القُومُ الخاسِرُون . کسی می‌گوید: من در اَمان ام ، معاذ الله مرگ کسی و مرجعی که به تباهی تبهکاران خاتمه بدهد، نیست.
چنین انسانی جَسور و گستاخ است. یک وقت می‌داند که ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد می‌کند. عجله نمی‌کند، فرصت توبه و اِنابه می‌دهد. درهای توبه را باز می‌کند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه می‌دهد. گرچه در بخش‌های دیگر خواهد آمد که انسان چون نمی‌داند کِی رَخت برمی‌بندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز کند. شاید توبه نکرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را می‌پذیرد.وهرگز بر خودش لازم نکرده است و به عموم هم وعده نداده است که توبه گناه غیر تائبین را ببخشد .


وَالسَّلامُ عَلِیْکُمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکاتُه


"آیة الله جوادی آملی"

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی