موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

ابوحمزه ثمالی


چند جمله در این دعای ابوحمزه ثمالی هست که کم نظیر یا بی‌نظیر است؛

همان بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنتَ دَلَلْتَنِی از این قبیل است،
إنَّ الرّاحِلَ إلِیکْ قَریبُ المُسافَه از این قبیل است،

وَ أنَّکَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِکَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالَ دُونَکْ از این قبیل است،

هارِبٌ مِنکَ إلِیکْ از این قبیل است که اینها توحید ناب است.


و در صحیفه سجادیّه هم ما را دعوت به توسّل کرده است. ذات أقدس إله فرمود به این که: وَابْتَغُوا إلیهِ الوَسیلِه.

وسیله را ائمه علیهم السَّلام بازگو کردند؛
هر عملی که انسان با آن عمل به خدا نزدیک می‌شود وسیله اوست. ولایت اهل‌بیت وسیله است، نماز و روزه وسیله است، حج و زیارت وسیله است، صدقات وسیله‌اند. هر عمل قُربی که انسان را به خدا نزدیک می‌کند، توسّل به خداست. گاهی انسان با نماز به خدا متوسّل می‌شود، گاهی با روزه متوسّل می‌شود. ولی وجود مبارک امام سجاد در همین بخش‌هائی که خواهد آمد عرض می‌کند: خدایا! من اقرار به گناه را وسیله قرار دادم، چنین که در بخش‌های مناجات و مانند آن هم هست.
ولی بالاتر از همه اینها مطلب اوج گرفته‌ای است که در صحیفه سجادیّه آمده است که عرض می‌کند:

خدایا! وَ وَسیلَتِی إلِیکَ اَلتُّوحید وَ أنّی لَمْ اُشرِکْ بِکِ شِیئاً.  اگر دیگران وسیله می‌آورند، و اگر تو همگان را دستور دادی به اِبتغاءِ الوَسیله، فرمودی: وَابَتغُوا إلِیهِ الوَسیلِه، من توحید ناب را وسیله آوردم .
من از این که هیچ چیزی را در هیچ لحظه‌ای شریک تو قرار ندادم، این پرهیز از شرک را وسیله قرار دادم .

وَ وَسِیلَتِی إلِیکَ اَلتُّوحید وَ أنّی لَمْ اُشرِکْ بِکَ شِیئاً. این نکره در سیاق نفی نشان می‌دهد که به هیچ وجه مشرک نبود.

این همان است که ذات أقدس إله درباره انبیای ابراهیمی و مانند آن تعبیر کرده است که: یَعبُدُونَنی لا یُشرِکُونَ بِی شِیئاً‌.  هیچ چیزی را شریک من قرار نمی‌دهند. نه شرک جَلی دارند، نه شرک خَفی دارند. نه در برابر صَنم و وَثن کُرنش می‌کنند، نه در برابر هوی و هوس خضوع دارند و نه ریائی دارند و مانند آن.

در اینجا عرض می‌کند: خدایا! من از تو به تو فرار می‌کنم . کار موحّد ناب هم همین است. انسان هیچ چیز را منشاء اثر نمی‌داند تا از آنها بگریزد، مگر قهر خدا را . و هیچ چیزی را مبداء لطف نمی‌داند تا به سوی بگریزد، مگر مهر خدا را! چنین کسی در خوف و رجاء موحّد است. نمی‌ترسد، مگر از خدا. امید ندارد، مگر به خدا . در سوره احزاب خشیت را منحصراً درباره ذات أقدس إله خلاصه کرد، اَلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً إلا الله.
آنگاه عرض می‌کند:
"اِلهی أنْتَ اُوسَعُ فَضلاً وَ أعظَمُ حِلمَاً مِنْ تُقایِسَنِی بِعَمَلِی."
تو بخواهی برابر با کار ما پاداش بدهی، منزّه‌تر از آنی. یا ما را به خطیئه ما بلغزانی، من کی‌ام؛ مَا أنَا یا سِیِّدِی وَ مَا خَطَرِی. اصلاً ما به حساب نمی‌آئیم . قدرت بی‌کران بخواهد یک پَر کاهی را، سبک‌تر از پَر کاهی را جابجا بکند، این برای او زیبنده نیست.


هَبنِی بِفَضلِکَ یا سَیِّدِی وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفوِکْ وَ جلِّلْنِی بِسِتْرِکَ . این «جَلَّل» اگر گفته شده است: فلان شخص را جَلَّلَهُ، یعنی تجلیل کرد، تعظیم کرد. اگر گفتند: جَلَّلَ الفَرَس، یعنی جُلّ و پالانی که او را بپوشاند، پتوئی که او را بپوشاند، لباسی که او را بپوشاند، بر او پوشانده است. قبلاً هم داشتیم : وَ جَلِّلْنِی بِسَترِکَ . الآن هم داریم وَ جَلِّلْنِی بِسِترِکَ .
یعنی خدایا! جامه ستّاری را بر پیکر من بپوشان ! جِلّ و جُلّ عفو را بر اندامم بپوشان، تا به جلال بار یابم . آن جُلّ گذاری مایه جلال من بشود. وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ . مرا با آن جامه ستّاری‌ات بپوشان تا به جلال‌ات برسم . وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِکَرَمِ وَجهِکْ.
 

غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیْکمُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.


"آیة الله جوادی آملی"

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی