موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا سلام الله علیها» ثبت شده است

خطبه فدک از جمله‌خطبه‌های‌مشهوری‌است‌که‌عامه‌و خاصه‌با سندهای‌معتبر از صدیقه کبری‌ـ صلوات‌الله علیها ـ روایت‌کرده‌اند.

خطبه فدک‌،رمز قیامی‌تاریخی‌است‌که‌ازحدودحجاز گذشته‌و پایه‌ریزحکومت‌جهانی‌می‌باشد.

فدک‌،انقلابی‌است‌که‌تاریخ‌پس‌ازخودرا تشکیل‌خواهدداد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۴

دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد . از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا  نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.
بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.

اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.

بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد .

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود .

شهر سوال
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۵
در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند.

دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان:
 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است.
 مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. «زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ به پایان رسید».[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4] حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «کامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد. حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. «حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن ـ علیه السلام ـ» در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی کرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار «در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.»[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۴۸


حاج شیخ محمد مهدى تاج لنگرودى فرمود: یکى از دوستانم حجة الاسلام آقاى امامى ثیلى براى حقیر نقل کرد که در مسجد صاحب‌الزمان واقع در خیان هلال احمر چهار راه عباسى، پاى منبر آقاى حاج میرزاعلى آقاى محدث‌زاده بودم، که بالاى منبر فرمود: یکى از وعّاظ مشهور تهران عصر روز آخر ذى الحجّة از منزل بیرون آمد که شب اول محرّم به منبرهاى دهه‌ی عاشورا که وعده داده برسد، در وسط‌ هاى کوچه پیرزنى آمد و گفت: آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم لطفا تمام شب‌ها را تشریف بیاورید و براى ما روضه بخوانید.

واعظ گفت: من وقت ندارم. پیرزن گفت: هر وقت شب به منزل برگشتید تشریف بیاورید، اگرچه به اندازه‌ی چند دقیقه باشد، واعظ با کمال خونسردى و بى‌میلى جواب مثبت داد که مى‌آیم.

شب اول محرّم که دیر وقت از روضه برگشته بود به همان منزل رفت. پرچم سیاه کوچکى دید که بالاى در آویزان است و روى پرچم سلام بر حسین شهید نوشته، چون در باز بود با گفتن یک یااللّه وارد شده، به درون اطاقى وى را راهنمائى کردند، وقتى وارد شد دید سه یا چهار نفر زن با چادر مشکى نشسته‌اند و چون صندلى نداشت، خشت و آجر را بروى هم گذاشته‌اند تا به عنوان منبر از آن استفاده شود. آقاى واعظ روى منبر نشست و بعد از خطبه چند جمله از فضائل حضرت سید الشهداء(ع) گفت و روضه خواند و زن‌هاى حاضر در مجلس گریه کردند و با جمله صلى اللّه علیک یا اباعبداللّه و دعا کردن به مجلس خاتمه داد و این کار تا چند شب ادامه داشت.

ولى شب پنجم یا ششم از مجالس مهم شهر برگشت و با خود گفت خوب است امشب منزل پیر زن را نادیده انگاشته و نروم. او به منزل خود رفت و شام خورد و به درون بستر رفت که بخوابد. به محض آنکه خوابید حضرت بى بى عالم صدّیقه طاهره فاطمه زهرا(س) را در خواب دید، خدمت حضرتش عرض ادب کرد. ولى بى بى نسبت به واعظ بى‌اعتنا بود، واعظ لرزید و گفت: مگر از من خطائى سرزده که اینگونه به من بى‌مهرید؟ حضرت فرمود: چرا آن پیرزن را منتظر نگهداشتى و نرفتى!؟

واعظ از خواب برخاست و تند تند لباس پوشید و رفت، دید پیرزن دم در ایستاده و نگاه به راه مى‌کند. به محض آنکه آقا را دید گفت چرا اینقدر دیرکردى؟ واعظ که قلبش مى‌طپید و از چشمانش اشک مى‌بارید چیزى نگفت و به درون منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت، فهمید هرجا روضه امام حسین(ع) هست آنجا صاحب عزا بى بى عالم حضرت فاطمه زهرا(س) هم هست.


پی نوشت:
(کتاب معجزات سید الشهداء علیه السلام بعد از شهادت)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۰۸:۱۵

ماه مبارک رمضان و گرفتن روزه در این ماه پر فضیلت، دارای آداب و شرایطی است که به برخی از آنها اشاره می شود:



1. رؤیت هلال ماه


یکی از آداب ماه مبارک رمضان دیدن هلال این ماه شریف است. در کتاب «سنن النبی» به نقل از «تهذیب» شیخ طوسی(ره) ذکر شده است: آنچه از سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ثابت شده، این است که آن حضرت خود، متصدى رؤیت هلال ماه مبارک رمضان می شد.[1]


2. افطار و سحری خوردن


خوردن افطار و سحری از سنت های ماه مبارک رمضان محسوب شده، تا جایی که در شریعت اسلام از «صوم وصال»؛ یعنی روزه ای که بدون خوردن افطار و سحری به روزه روز بعد متصل شود، نهی شده است.


شیخ مفید در کتاب مقنعه می فرماید: از آل محمد علیه السلام روایت شده است که «سحرى» خوردن مستحب است و لو با یک شربت از آب. سپس می فرماید: روایت شده که بهترین غذاى سحر «خرما» و «قاووت» است؛ زیرا رسول خدا در «سحرها» از آن میل می کرد.[2]


در کتاب سنن النبى صلی الله علیه و آله و سلم روایاتی در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در باب افطار و سحری ذکر شده است که آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم وقتى مى‏خواست افطار کند، با حلوا، شیرینى، رطب، خرما، شیر، نان خیس شده و... افطار مى‏کرد و اگر هیچ کدام نبود با آب خنک افطار مى‏نمود.[3]


نکته مهم در تناول افطار و سحری، حلال بودن آن است. در تفسیر روح البیان از بعضی از بزرگان نقل شده است که: "افطار بر لقمه حلال در نزد من از قیام شب و روز محبوب تر است و حرام است بر خورشید توحید که بر قلب بنده ای بتابد که در اندرونش لقمه حرام جای گرفته است. پس بر روزه دار لازم است که از غذای حرام اجتناب نماید؛ زیرا آن سمّ مهلک دین و سنت است".[4]


3. کثرت نماز، دعا، استغفار و صدقه


کثرت نماز، دعا، استغفار، قرآن و صدقه از دیگر آداب این ماه مبارک است. در سنن النبی آمده است:


سید بن طاوس در کتاب «اقبال» از جزء دوم تاریخ نیشابورى روایتى نقل مى‏کند که: چون ماه مبارک رمضان فرا مى‏رسید، رنگ رخسار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تغییر مى‏کرد، و نماز خواندنش زیاد مى‏شد، و در دعا و درخواست از حق تعالى بسیار زارى و تضرع مى‏کرد، و از خدا ترسان بود.[5]


در کتاب «فقیه» روایت شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتى که ماه رمضان فرا مى‏رسید، تمامى اسیران را، آزاد مى‏کرد و به هر سائلى چیزى مى‏داد.[6]


در کتاب کشف الاسرار آمده است: مصطفى صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «من صام رمضان و قامه ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه» گفت: هر که ماه رمضان روزه دارد و اندر شب وى قیام آرد، چنان که روزه فریضه داند و قیام سنّت، خداى عز و جل گناه گذشته وى بیامرزد‏.[]... [7]


در خطبه شعبانیه آمده است: ... در وقت نماز دست به دعا بردارید که بهترین ساعتها است، خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد به مناجات آنها پاسخ دهد و فریاد آنها را لبیک گوید و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب کند. ای مردم نفس شما در گرو کردار شما است، آن را به استغفار رها کنید. دوش شما از گناهان شما بار سنگینى دارد به طول سجود آن را سبک کنید و بدانید که خداى تعالى به عزت خود قسم خورده که نمازخوانان و ساجدان را عذاب نکند و آنها را روز قیامت به هراس دوزخ نیندازد ... هر که یک آیه قرآن در آن بخواند چون کسى باشد که در ماه هاى دیگر یک ختم قرآن بخواند... .[8]


4. روزه اعضا و جوارح بیرونی و درونی


در بین آداب روزه، مهم ترین آن روزه اعضا و جوارح بیرونی و درونی است. در تفسیر جامع به نقل از کافى، فقیه و تهذیب، از محمد بن مسلم روایت شده است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود: زمانى که روزه هستى، پس باید گوش، چشم، زبان، دست و پا و پوست بدن تو روزه دار باشد... .[9]


امام صادق علیه السلام فرمود: روزه گرفتن، تنها به خویشتن دارى از نوشیدن و خوردن نیست. مریم مادر عیسى گفت: «من نذر کرده‏ام که براى خداى رحمان روزه باشم» یعنى، جز به ستایش خداى رحمان، دهان خود را باز نکنم. اگر روزه گرفتید، زبان خود را حفظ کنید. چشم خود را فرو بخوابانید. نزاع مکنید. حسد مورزید. رسول خدا شنید که یکى از بانوانش با دهان روزه خادم خود را دشنام مى‏دهد. فرمود تا برایش خوراکى حاضر کنند و بعد به آن خانم گفت: میل کنید. خانم گفت: من روزه دارم. رسول خدا به او گفت: «چه گونه روزه‏اى که خادم خود را دشنام مى‏دهى؟ روزه گرفتن فقط با دهان بستن از خوراک و آب نیست». امام فرمود: هر گاه روزه گرفتى و دهان خود را از نوشیدنى و خوردنى بستى، باید گوش و چشم تو نیز از حرام و ناشایسته بسته شود: بحث و جدل مکن. خادمت را با نیش زبان آزار مده. آرامش و وقارى که ویژه روزه‏دارى است، از دست مده. مبادا روز روزه‏ات مانند روزهاى دیگر باشد.[10]


5. اهتمام ویژه به دهه آخر ماه مبارک رمضان


دهه آخر ماه مبارک رمضان، از ویژگی های خاصی برخوردار است. دو شب مهم قدر در آن قرار گرفته است، همچنین طبق سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  دهه اعتکاف محسوب می شود.


در کتاب کافى از امام صادق علیه السلام روایت شده است: چون دهه آخر ماه مبارک رمضان مى‏رسید، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کمرش را محکم مى‏بست‏، و از نزدیکى کردن با زنانش احتراز مى‏کرد، شب زنده دارى مى‏نمود و خود را براى عبادت فارغ البال مى‏ساخت.[11]


در کتاب «دعائم» از على علیه السلام روایت شده  است: رسول خدا دهه آخر ماه مبارک رمضان رختخواب خود را جمع مى‏کرد، و کمرش را براى عبادت محکم مى‏بست. و چون شب بیست و سوم فرا مى‏رسید، أهل بیت خود را بیدار نگه مى‏داشت. و به صورت هر کدام که خواب بر او غلبه می کرد آب مى‏زد که خوابش نگیرد. همین طور حضرت زهرا سلام الله علیها، هیچ یک از أهل خانه خود را نمى‏گذاشت که در آن شب بخوابند، و براى این که خوابشان نبرد، غذاى کمترى به آنان مى‏داد و از روز، خود را براى شب ‏زنده ‏دارى آماده مى‏کرد و مى‏فرمود: محروم است کسى است که از خیر این شب بى‏بهره بماند.[12]



منابع:

[1] طباطبائی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، فقهی، محمدهادی، ص 302،ح 343، کتاب فروشى اسلامیه ،تهران، چاپ هفتم، 1378ش.

[2] همان، ص 295، ح 333.

[3] همان، ص 294- 301.

[4]آلوسی، تفسیر روح البیان، ج 1،ص 296. قال ابو سلیمان الدارانی قدس سره لأن أصوم النهار و أفطر اللیل على لقمة حلال أحب الى من قیام اللیل و النهار و حرام على شمس التوحید ان تحل قلب عبد فی جوفه لقمة حرام و لا سیما فی وقت الصیام فلیجتنب الصائم أکل الحرام فانه سم مهلک للدین و السنة.

[5] طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص 300، ح 336.

[6] همان، ص 296، ح 335.

[7] میبدی، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج ‏1، ص 488 و 489.

[8] شیخ صدوق، امالى، کمره‏اى، ص 94 و 95.

[9] بروجردی،سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 300، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.

[10] بهبودی، محمد باقر، گزیده کافى، ج ‏3، ص 134و 136، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1363ش.

[11] طباطبائی، محمد حسین، همان، ص 301 و 302،ح 342.

[12] همان، ص 296، ح 336.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۱۲:۱۱