موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی
در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند.

دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان:
 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است.
 مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. «زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ به پایان رسید».[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4] حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «کامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد. حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. «حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن ـ علیه السلام ـ» در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی کرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار «در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.»[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.


فضائل آن حضرت به طور خلاصه

1. صبر آن حضرت: «شهید مطهری» در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود».[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».[12]

2. عبادت آن حضرت: «زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[13] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم».[14]

3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
«خطابه ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».[15]

4. علم آن حضرت: زمانی که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[16] این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.

5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نکته بس که «زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت»[17] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد.

6. عصمت ایشان: در کتاب «زینب بنت الامام امیر المؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می کند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان «ضروری دین» نیست ولی به این مرحله رسیده اند...»[18] و خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[19] «ابن اثیر» می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود.»[20]

ولادت حضرت و چرایی روز پرستار
پنجم جمادی الاولی روز ولادت با سعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم‏دار نهضت پس از شهادت امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ، حضرت زینب کبری‏ ـ سلام الله علیها ـ است. این روز را روز پرستار می‌‏نامند و علّت ‏نام‏گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ ‏پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین ـ علیه‌السّلام ـ و دیگربیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت و ضمن این که ‏رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت‏ حسینی را به خوبی انجام ‏داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمّل آن همه سختی‌‏ها وناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق دین خود را به ‏مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی ‏پایان خداوند بر این بزرگ بانوی ‏اسلام باد. حیف است زینب ـ سلام الله علیها ـ را پرستار بیمار بخوانند، زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک‏ترین مسؤولیّت‌‏های ایشان بود،و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهّد باید با صبر و حوصله، تحمّل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش ‏بنماید و چنین کاری از عهده هر کس بر نمی‌‏آید ولی با این حال ‏مقام زینب ـ سلام الله علیها ـ، آن‏قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم‏تر وسرنوشت‏ سازتر از پرستاری بیمار بود. حضرت، نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که ‏قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی‌‏گرفت، خون امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ پایمال می‌‏شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد‌الله ـ علیه‌السّلام ـ به مردم ‏اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و پیش‏تازی زینب کبری‏ ـ سلام الله علیها ـ در رسوا نمودن هیئت‏ حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می‌‏آمدند ونام رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را نه تنها از مناره‌‏های مساجد بلکه ازتاریخ، پاک و محو می‏‌کردند و این بود نیّت‏ شوم آنان. و زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و هم‏چنین فریب‏ خوردگان زمانش، آن چنان از قیام امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ دفاع کرد که ‏تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجودندارد و این نام جاودان و مقدّس برای همیشه با عظمت ‏باید برده شود.
زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ در پس آن مصیبت ‏بزرگی که «تصغر عندها المصائب‏» آن چنان‏ بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر ‏ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توّابین و دیگرحرکت‌‏های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این‏حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ و قیام مبارکش، هم‏چنان بیرق‌‏های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم ازظالم، در سراسر جهان افراشته می‏‌شود زیرا زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ بود که پیام‏ خونین امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ را به تمام نسل‏‌ها و عصرها رساند.
هرچند روز ولادت زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ روز عید و شادمانی است ولی چه کنیم که ‏این نام مقدّس، پیوسته قرین رنج و اندوه بوده است. پس از گذشت‏ شش سال از هجرت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ، زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ در مدینهٔ‏ منوّره از آن شجره طیّبه به دنیا آمد.در آغاز ولادت، نسیم نوید بخش زندگی سعادتمندی در خانهٔ زهرا ـ سلام الله علیها ـ وزیدن گرفت چرا که هنوز رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ حیات داشت و خود نام نواده عزیزش را «زینب‏» نهاد. علی و زهرا هر دو از دیدن زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ، این گل خشبوی ولایت و رسالت ‏خرسند بودند ولی گویا از همان آغاز، هاله‏‌ای از غم و اندوه، گهواره زیبای زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ را در برگرفته بود و گویا حوادث تلخ وجانگداز عاشورا از همان روز در رخساره زیبای این کودک، نقش ‏بسته بود. نوشته‌‏اند که پس از تولّدش، رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ‏ و سلم خم شد و نواده عزیزش را با قلبی آکنده از غم و اندوه ‏و دیدگانی پر از اشک بوسید و به خاطر حوادث جانکاهی که درانتظار نواده‌‏اش بود، آهی از قلب مبارکش برآمد که دیدگان‏ حاضران را پر از اشک نمود. و این هاله غم -که در آن نخستین روز ولادت بر رخسارهٔ نازنین زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ نقش بست، هم چنان با گذشت ایّام ادامه داشت و پیوسته ‏گسترده‌‏تر می‌‏شد، چرا که پس از قریب پنج ‏سال، رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از دنیارفت و با وفات پیامبر بارش سیل ‏آسای مصیبت ‏بر خاندان گرامی‌اش ‏آغاز شد و زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ در تمام صحنه‏‌های غم ‏انگیز حضور داشت و از نزدیک‏ شاهد شهادت مظلومانه مادرش و اسارت پدرش و شهادت دلسوزانه ‏برادرش حسن ـ علیه‌السّلام ـ بود. حوادث و رویدادهای ناگوار بر برترین انسان‏‌های ‏روی زمین باریدن گرفت تا آن که حادثه فراموش نشدنی عاشورا رخ‏داد و این هاله غم به اوج خود رسید.

برگ‌ه‏ایی از پرستاری نهضت
امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ قبل از شهادت سفارش‌‏های لازم را به زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبر و بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بی‏ هراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین ـ علیه‌السّلام ـ را بر دوش ‏گرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفه ‏و شاه پلید شام لعنة الله علیهما ایستاد و با سخنرانی‌‏های‏ جاودانه‌‏اش زندگی را در کامشان تلخ ساخت. راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبت‏‌های سخت که‏ هر یک کوهی را به لرزه در می‌‏آورد و انسان را مضطرب و از خود بی‌‌خبر می‏‌سازد، در برابر سنگدل‌‏ترین و تندخوترین و تبهکارترین ‏انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت ‏برخورد می‌‏کند که همه ‏را به شگفتی وا می‌‏دارد.
ابن زیاد که آن همه کبر و بی‌ ‏اعتنایی را از یک زن رنج‏ کشیده و با تمام وجود ماتم زده می‌‏بیند، انگشت ‏حیرت به دهان می‌‏گیرد و می‏‌خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت‏ کرده می‏‌گوید: خدای را شکر می‏‌کنم شما را رسوا ساخت و مردانتان ‏را کشت و سخنانتان را دروغ گردانید. زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ با عظمت ،نگاهی تحقیر آمیز به آن سرکش بی‌‏نام و نسب می‌‏کند و فریاد بر می‌‏آورد که: «الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه وآله و سلم و طهرنا من الرجس تطهیرا... انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله‏». سپاس خدای را که ما را با انتساب به پیامبرش گرامی داشت و ازآلودگی و ناپاکی دور ساخت. و همانا شخص تبهکاری چون تو رسوا می‌‏گردد و بدکار و پلید دروغ می‌‏گوید و خدا را شکر که آنان غیر از ما هستند. ابن زیاد که منتظر چنان جواب تندی نبود، از او می‌‏پرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ با همان سربلندی و مناعت می‏‌فرماید: «و الله مارایت الا جمیلا، اولئک قوم کتب علیهم القتل فبرزوا الی‏مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتختصمون عنده...» به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم. آن‏ها قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنان نوشته‏ بود و لذا با شجاعت ‏به قتلگاه خویش شتافتند ولی به زودی‏ خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه ‏شوید. من هر گاه این قسمت از سخن زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ را به یاد می‌‏آورم، در برابرآن همه عظمت و بزرگواری، آن قدر احساس شرمساری و حقارت می‌کنم‏ که زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ پس از آن همه مصیبت، چون در راه خداست همه را جمیل ‏و زیبا می‌‏بیند و ما در برابر کوچک‏ترین اذیّت و آزاری بی‌‏تاب وزبون می‌‏شویم و چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای‏ پست دنیاخواهان.


برگ‌ه‏ای دیگر از شجاعت زینب
در مجلس یزید لعنة الله علیه، گفت و گوهای زیادی بین بانوی‏ قهرمان کربلا و آن پلید رخ داده که همه‌‏اش دلالت‏ بر عظمت و قهرمانی زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ دارد. نگاهی کوتاه به یک قسمت آن می‏‌کنیم تا یادآور شجاعت فزون از حد ایشان باشد. هنگامی که یزید با چوب خود، به دندان‌‏های مبارک امام حسین ـ علیه‌‏السّلام ـ اشاره می‏‌کرد و آن اشعار معروف کفر آمیزش را می‏‌سرود، زنان ‏بنی هاشم تاب تحمّل این منظره را نداشتند و بی ‏اختیار می‌‏گریستند ولی زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ، بی ‏آنکه خم به ابرو بیاورد، با کبر و مناعتی ‏علی‌‏وار، بر آن سرکش غدار فریاد زد:  ای یزید! آیا گمان کردی ‏که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ کردی و سرانجام ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف‏ کشاندی از این است که ما نزد خدایمان خوار گشته‌‏ایم و یا تو رادر پیش خدا قدر و منزلتی هست؟ و یا پنداشتی که این بزرگی مقام ‏تو است؟ لذا چون دنیا را به کام خویش یافتی و کارها را وفق‏ مراد خود دیدی با تکبّر باد در دماغ افکندی و شادمان و مسرور، نگران آرزوهای خود شدی؟ بدان که اگر خدا به تو مهلت داده است ‏از این جهت است که خود می‏‌فرماید:«آنان که کافر شده‌‏اند گمان نکنند که اگر مهلتی به آن‌‏ها دادیم ‏به سود آنان است، بلکه به آن‌‏ها مهلت می‌‏دهیم تا بیش‏تر به گناه ‏روی آورند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در انتظارشان ‏خواهد بود.» آیا باز آرزو می‌‏کنی که: ای کاش نیاکان ما که دربدر کشته شدند، این جریانات را می‌‏دیدند. بی آن که خود را گناهکار بدانی و یا گناه خویش را بزرگ شماری و اینک با چوبدستی خود بر دندان‏‌های امام حسین ـ علیه‌‏السّلام ـ می‏زنی؟ حق داری! زیرا با ریختن خون‏‌های پاک و مطهّر این ستارگان روی زمین، عقده دل پلیدت ‏گشوده می‌‏شود و نهال غمت ریشه‌‏کن می‏‌گردد. مطمئن باش تو نیز به ‏زودی در پیشگاه خدای متعال بازگشت‏ خواهی نمود و در آن جا است‏که آرزو خواهی کرد ای کاش در دنیا لال و کور بودی. ای یزید! به خدا سوگند! جز پوست ‏خود نشکافتی و جز گوشت‏ خود قطع نکردی و بر خلاف میل خود، به زودی نزد رسول خدا بازخواهی ‏گشت و اهل بیت و پاره‌‏های تنش را در حظیرة القدس در کنارش با عزّت و احترام خواهی یافت... و به زودی تو و آن کس که تو را بر کرسی نشاند و بر گردن مؤمنین مسلّط کرد، خواهید دانست کدام یک ‏از ما بدکارتر و از حیث لشکریان ناتوان‏ تریم، در آن روزی که‏ داور خداست و خصم تو جد ما است و اعضا و جوارحت علیه تو گواهی‏ خواهند داد. و اگر چه در این دنیا ما را به غنیمت گرفتی ولی‏ به زودی غرامت ‏خویش را از تو باز خواهیم ستاند. در تاریخ آمده است که پس از این سخنان شجاعانه زینب‏ ـ سلام الله علیها ـ، چنان ‏یزید و اطرافیانش زبون و حیرت ‏زده گشتند که تا مدّتی بی‏ حرکت‏ ماندند و یک خاموشی مرگ‌‏زا بر مجلس یزید حکم‌فرما شد، تو گوئی‏ بر سرشان پرندگان نشسته بودند «کان علی رؤوسهم الطّیر».

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خصائص زینبیه از سید نور الدین جزائری.
2. ناسخ التواریخ.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.

[1] . علی محمد علی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، بیروت، موسسه اهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، 1399 هـ ، ص 10.
[2] . بنت الشافی، زینب بانوی قهرمان کربلا، مترجم حبیب چایچیان، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ 16، 1373، ص 16.
[3] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
[4] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ص 273.
[5] . همان، ص 270.
[6] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 11.
[7] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285، بعد از شهادت امام علی ـ علیه السلام ـ حضرت زینب - سلام الله علیها - مجددا به مدینه بازگشتند.
[8] . مفید، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1376 ش، ص 192.
[9] . بنت الشاطی، پیشین، ص172.
[10] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285.
[11] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یکم، سال 1375، ج 2، ص 225.
[12] . خان سپهر، عباسقلی، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص 73.
[13] . مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68.
[14] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج 3، ص 61.
[15] . مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
[16] . محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75.
[17] . همان، ص74.
[18] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 21 به بعد. این نویسند ه با دلائلی چند مقام عصمت را برای حضرت زینب ثابت می کند.
[19] . خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73.
[20] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی