سی روز با دعای ابوحمزه ثمالی(28)
یکی از آداب و سنن نیایش و دعا اِلحاح و اصرار است. اِلحاح و اصرار گاهی به تکرار یک جمله است، گاهی به تکرار مضمون یک جمله در عبارتهای گوناگون؛
دعای ابوحمزه ثمالی از مصادیق بارز اِلحاح در دعاست. زیرا وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارک رمضان یک مطلب را با عبارتهای گوناگون، با تعبیرهای مختلف بازگو میکنند، و آن بخشش گناهان است.
زیرا تا انسان تبهکاری او بخشوده نشود، قُرب الهی نصیبش نخواهد شد و تا قُرب الهی نصیب او نشود، از آن فُوز خاصّ طرفی نمیبندد.
لذا در این جمله به ذات أقدس إله عرض میکند: پروردگارا ! اگر از گناهان من صرف نظر کردی، این کار سنّت دیرینه توست که از تباهی تبهکاران صرف نظر کردی.
"فَإنْ عَفُوتَ یا رَبِّ فَطالَ مَا عَفُوتَ عَنِ المُذنِبینَ قَبلِی."
من اوّلین گنهکاری نیستم که تو بخشودی، چنین که آخرین گنهکاری هم نخواهم بود که تو بخشیدی.
در صحیفه سجادیّه آمده است که: محبوبترین بندگان خدا کسانیاند که استکبار نورزند. تذلّل کنند، تخشّع کنند، خضوع کنند در پیشگاه ذات أقدس إله . این نشانه محبوب بودن بنده است نزد خداوند.
وجود مبارک امام سجاد هم در همین جا تخضّع دارد. در صحیفه سجادیّه دارد که: من فقیرترین فقراء هستم . همه نیازمندند، ولی من از همه نیازمندترم ! زیرا هر کسی درکش بیشتر است، میداند کمالات فراوانی به امتثال خلیفةُ الله است. وقتی درکش بیشتر بود، احساس خلاء بیشتری میکند، قهراً فقر را بیشتر از دیگران احساس میکند.
در اینجا عرض میکند:
"وَ یا رَبِّ لِأنَّ کَرَمَکَ أیّ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُجازاهِ المُذنبینْ وَ حِلمِکَ عَنْ مُکافاهِ المُقَصِّرینْ ."
شما اگر بخواهی در کُرسی داوری بنشینی و عدّهای را کیفر بدهی، کریمانه اگر بر کُرسی داوری بنشینی،
آن کُرسی کرم، با جلالتر از آن است که تبهکاران را کیفر کند، و کُرسی حلم و داوریِ بردباری بزرگتر از آن است که دیگران را مکافات کند!
«مکافات» همان جزای وِفاق است. « کُفو » یعنی همتا. ذات أقدس إله در قرآن کریم هیچ جا وعده نداد که جزای محسنین و وارستگان، جزای وفاق است! ولی درباره تبهکاران که چنین فرمود: جَزآءً وِفاقاً. یعنی جزاء و کیفر تبهکاران وفق گناه آنهاست، هرگز بیشتر نیست. امّا پاداش محسنان و پرهیزگاران به اندازة آنها، موافق و مطابق آنها نیست، بلکه بالاتر از آنهاست! مَنْ جَآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها.
اینجا دو مطلب است که باید کاملاً از هم تفکیک بشود. یکی این که جزاء متن عمل است و همان عمل به صورتهای گوناگون ظهور میکند، یا پاداش مناسب دارد؛ این یک بحث است که هر گونه جزائی از سنخ عمل است، موافق با عمل است.
وفاق به معنای سنخیّت، اختصاصی به کیفر تبهکاران ندارد. برای این که پاداش پرهیزکاران را هم شامل میشود. یک قسم و بحث دیگر؛ وفاق یعنی همتا بودن، معادل بودن و مانند آن. این مخصوص تبهکاران است که جَزآءً وِفاقاً در قرآن فقط درباره اینها آمده است. یعنی کیفر اینها مطابق عمل اینهاست، بیش از عمل نیست. معادل عمل اینهاست. هرگز بیش از عمل یک تبهکار خدا او را کیفر نمیدهد. پس درباره هم سنخ بودن، چه پاداش، چه کیفر، هم سنخ عملاند. امّا معادل بودن، خدا هرگز وعده نداد که جزای پرهیزکاران را معادل عمل آنها بدهد؛ بلکه همواره وعده داد: جزاء بهتر از عمل است. مَنْ جآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ خِیرٌ مِنها؛ از خیرٌ مِنها شروع میشود تا عَشرُ اَمثالِها یا وَاللهُ یُضاعِفُ مَنْ یَشآء، وَاللهُ واسِعٌ عَلیمْ . و امّا درباره کیفر فرمود: معادل آنهاست.
در اینجا وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه عرض میکند: تو اگر بر کُرسی کَرم و حِلم بنشینی و در ساهره قیامت افراد را احضار کنی، حلم و کرم تو هرگز کُفو ندارد، همتا ندارد؛ تا ما بگوئیم برابر با کرم عدّهای را کیفر دادی، چون چیزی برابر کَرم تو نیست! لذا عرض میکند: خدایا ! آن کَرم تو اَجلّ از مجازات مجرمین است و حلم تو بزرگتر از آن است که همتا و کُفو تقصیر مقصّران باشد. و من هم به فضل تو پناهنده شدم . هارِبٌ مِنکِ إلیکَ؛ این هارِبٌ مِنکِ إلِیکِ در جملههای قبل هم بود و در آنجا به عرضتان رسید به این که: این از آن واسِطهُ العِقدهای این دعای نورانی است.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیْکمُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.
"آیة الله جوادی آملی"
ادامه دارد...