موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آهنگ بندگی» ثبت شده است


سوره ی بقره ، آیه 64 : " اگر فضل و رحمت خداوند نسبت به شما نبود هر آینه از زیانکاران بودید".


امام صادق علیه السلام فرمود : "وقتی روز قیامت شود، خداوند رحمتش را پراکنده سازد، تا آنجا که ابلیس نیز در آن طمع کند." الامالی ، ص205


امام صادق علیه السلام فرمود : " به خدا امید داشته باش تا جائی که تو را بر گناه و نافرمانی او دلیر نکند و از خدا بترس تا جائی که تو را از رحمتش ناامید نسازد. "بحارالانوار ، ج70 ، ص 384


امیر مؤمنان علیه السلام به مردی که ترس خدا بر چهرة او اثر گذاشته بود نظر کرد و فرمود: «تو را چه شده؟» عرض کرد: «از خدا می ترسم» فرمود: «ای بنده خدا! از گناهانت بترس و از عدل خدا بیم دار و بر حقوق بندگان خدا که بر گردنت هست، بیندیش و خود را از آنها رها ساز. همچنین از آنچه خدا تو را بر آن مکلف ساخته و اطاعتش ننموده ای و نافرمانیش را در آنچه تو را نهی کرده انجام داده ای، بترس. اگر چنین نکرده ای از خدا هم ترس نداشته باش که تو به وظیفه ات عمل کرده¬ای و او نیز به کسی ظلم نمی کند و بیشتر از آنچه که کسی سزاوار است، هرگز عذاب نخواهد نمود، مگر آنکه از بدفرجامی به سبب دگرگون شدن نعمتها و مبتلا شدن بر امتحانات الهی بر حال خود بیم داشته باشی. پس اگر بخواهی که خدا تو را از فرجام بد ایمنی بخشد بدان که هر کار خیری که به آن روی آوری از فضل خدا و توفیق از جانب اوست و به هر کار بدی که به آن دست بزنی و کیفر نبینی به سبب آن است که خدا به تو مهلت داده و کیفرت را به تأخیر انداخته تا به خود آیی و توبه نمائی تا سرانجام به عفو خدا نائل گردی»

ضیافت نور، ص161
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۳


دوزخ است ابلیس و دوزخ اژدهاست --- کو به دریاها نگردد کمّ و کاست

هفت دریا را در آشامد هنوز --- کم نگردد سوزشش آن خلق سوز


سوره فاطر ، آیه 6 : شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن خود بدارید.

سوره اعراف ، آیه 27 : ای فرزندان آدم! [مراقب باشید] شیطان فریبتان ندهد چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند.

امام علی علیه السلام فرمود : در برابر شیطان برای جنگ با او صف آرائی کنید و با مخالفت بر او چیره شوید. بحار الانوار، ج69، ص290. 

روزی شیطان به صورت پیرمردی در آمد و نزد حضرت سلیمان علیه السلام رفت. حضرت سلیمان علیه السلام از او پرسید: «تو با امت موسی علیه السلام چه می کنی؟» گفت: «حب دنیا را بر دلهایشان می اندازم.» پرسید: «با امت عیسی علیه السلام چه می کنی؟» گفت: «آنها را با تثلیث و شرک، اغواء خواهم نمود.» پرسید: « با امت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله چه می¬کنی؟» گفت: « آنها را وا نمی گذارم تا درهم و دنیا را برایشان محبوب تر از لااله الا الله قرار دهم» .  داستانهای شگفت ص 195


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۶


متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است:

« ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، دعای به خیر برای خود و دیگران. در سیر مباحثی که کردیم، به مناسبت ایّام عرض کردم تذکّری بدهم. در دو جلسة قبل بیان کردم که بدانید، بحث شخصی نیست، بلکه کلّی است. رابطة مستقیم بین کثرت دعا و قلّت بلا، قلّت دعا و کثرت بلا را که در روایتی از پیغمبراکرم مطرح کردم: «إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاء». در همین زمینه میخواستم تذکّر دیگری بدهم.


تأثیر دیدِ انسان بر دعایش


دیدِ انسان همیشه اینطور است که دیدِ کوتاه و مادّی است یعنی در عالم مادیّت قرار دارد و محدود است. این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده نظر تنگ بر همه چیز و بدتر از همه بر روی دعای شخص اثر میگذارد. یعنی بر روی درخواستهایش از خداوند تأثیر دارد.


آیا از خدا کاری برمیآید؟!


به دو مطلب اشاره میکنم. اوّل: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاریای پیش آمد؛ در این وقت او چون در بستر مادیّت است اوّل فکرش به طرف ابزار مادّی میرود. غیر از این است؟ شخص میخواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیّت را پیش میکشد. غالباً اینطور است چون در بستر مادیّت قرار دارد. بعد سرش که به سنگ میخورد و دیگر میبیند راه‌ها بر او بسته شد، آنوقت یادش میافتد که خدایی هم وجود دارد. میگوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد! و حال اینکه، بدانید! مؤمن نباید اینطور باشد. آن کسی که اعتقاد به مبدأ و معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیَدِه»؛ تمام امور در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛  این شخص اوّل چه کسی به یادش میآید؟ منبع قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادّی مثل حسن و حسین و تقی و نقی و... نمیرود که بعد هم اگر درست شد تصوّر بکند که این واسطهها کردهاند. اینها را قبلاً مفصّل عرض کردهام امّا میخواستم تذکّر بدهم. مؤمن نباید اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اوّل خدا. بگوید: خدایا! این مشکل پیش آمده، مشکل من را حل کن.


خدا دعاهای کوچک را هم میپذیرد!


مطلب دوّم که این هم منشأاش ضعف ایمان است، این است که بنده تصوّر میکند، نسبت به کارهای بسیار بسیار مهم باید سراغ خدا رفت و در مورد کارهای کوچک اینطور نیست. این برای ضعف ایمان است.


ما ضعف ایمان داریم!


به شما بگویم، وقتی میخواهید دعا کنید بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاها است؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. اینکه تصوّر کنم: «فقط چیزهای قابل اعتنا و بزرگ را با خدا مطرح کنم نه کوچکها را» از ضعف ایمان است. واقع این است که این شخص خداشناس نیست. ما در معرفت خود نسبت به خالق نقص داریم.


تو کوچک هستی، نه خدا!


دعا، کوچک و بزرگ ندارد و خدا هم خستگی‌ناپذیر است! او این دعا را خیلی هم دوست دارد. همة اینها را بحث کردهام و نمیخواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکّری برای لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده! خودت را از قالب حقارت بیرون بکش! تو کوچک هستی و کوچک هم فکر میکنی؛ طرفِ خود را اصلاً نشناختهای. تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانهات بیاید و در بزند و بگوید: این را میخواهم، آن را میخواهم، دیگر در را بر روی او باز نمیکنی. غیر از این است؟ امّا خالق تو اینطور نیست، اگر ده تا، یازده تا بشود امروز بیشتر از تو خوشش میآید و اگر یازده تا بشود دوازده تا، بیشتر خوشش میآید. این جزو معارف ما است.


مراجعة بیشتر، معرفت بالاتر


اینها سرّ دارد؛ چون، مراجعة بیشتر، کاشفِ از معرفت بالاتر، نسبت به کسی است که از او درخواست میکنم و او را همهکاره میدانم. دلیل بر این میشود، که همه چیز دست او است، از دست او بر میآید و کسی غیر از او نمیتواند انجام دهد؛ این کاشف از معرفت است.


آن چیزی که از دیگری میخواهی، از خدا بخواه


در روایتی داریم که از پیغمبراکرم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلّیاللهعلیهوالهوسلّم): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَحَبَ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خداوند چیزی را برای خودش دوست میدارد، امّا همان را برای خلق خودش مبغوض میدارد. برای خودش خوشش میآید امّا برای مخلوق خود بدش میآید. توضیح اینکه: «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ»؛ بدش میآید از عبدی که گرفتار شده و به مثل خودش رو میاندازد، «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ». اینکه بندههایش برای کارهایشان از هم درخواست کنند و به همدیگر مراجعه کنند. «وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ»؛ و دوست دارد که از او درخواست کنند. به این و آن رو بیاندازی بدش میآید امّا به او رو بیاندازی خوشش میآید. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ»؛ هیچچیز در نزد خدا محبوب‌تر از این نیست که در خانهاش را بزنی و بگویی میخواهم، میخواهم، میخواهم. بر خلاف من و تو، که اگر بچّهمان هم باشد بیرونش میکنیم. خدا که من و تو نیست. چون او را نشناختهایم که تمام خزائن وجود در ید قدرت او است.


خدایا! بند کفش میخواهم!


«فَلَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ» پس خجالت نکشد و حیا نکند، به اینکه یکی از شما از خدا درخواست کند. اگر میخواهی، خجالت و حیا ندارد. «وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ»؛ پیغمبر سطح را اینقدر پائین آورد. نگاه نکن به اینکه تصوّر کنی حاجتهایت بد است. مثل اینکه بند کفشت گم شده؛ بگویی: خدا! بند کفش میخواهم! ببین کار را به کجا رساند.


کوچکی و بزرگی در نزد خدا مطرح نیست


روایات زیاد داریم. روایتی از امام باقر(علیهالسّلام) در ارتباط با همین که گفتم است: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوَائِجِکُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُمْ»؛ فکر نکنید که حاجت، کوچک است. بلکه محبوبترین بندگان آن بندهای است که از خدا بخواهد؛ کوچک و بزرگ ندارد. در آن روایت دارد از امام باقر(علیهالسّلام) میفرماید: «لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا فَإِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ». حضرت مطلب را خیلی زیبا بیان میکنند که: اینجا کوچکی و بزرگی خبری نیست.


تنگ نظری را کنار بگذارید


تذکّر عمده ای که میخواهم بدهم این است؛ در بین سال به خصوص برای دعا و حوائج زمانهایی را آورده اند و از نظر ارزشی ما را ترغیب کرده اند که اهمیّت دارد. مثل ماه مبارک رمضان و در ماه رمضان هم لیالی قدر که گفته اند باید کمال بهره برداری را برد. نظر تنگی را کنار بگذارید و فرو گذار نکنید. البته یک سنخ مسائل است که نمیخواهم وارد آن بشوم و فقط مطلب کلّی را میخواهم عرض کنم. ما نباید در دعاها و درخواستهایمان از خداوند کوتاه بیاییم و هیچ چیز نباید برای ما مانع و رادع بشود از اینکه درخواست کنیم، حالا در هر رابطه ای که میخواهد باشد. اوّل خدا، وسط خدا، آخر خدا! هرچه برایم پیش میآید اوّل خدا را در نظر بگیرم. این هیچ منافاتی هم با توسّل به وسائل ندارد.

مصائب علی(علیهالسّلام)


در روایت دارد، بعد از اینکه آن خبیث به علی(علیهالسّلام) ضربت زد. علی(علیهالسّلام) بقیّة نماز را نشسته خواند یعنی حضرت دیگر تاب ایستادن را نداشت. در روایت دارد، به یمین و یسار متمایل میشد و حضرت نمیتوانست بدن خودش را نگه دارد. امام حسن را جای خودشان گذاشتند تا نماز را تمام کند. در روایت دارد، نماز که تمام شد سر پدر را به دامن گرفت و شروع کرد به گریه کردن. این جملات را میگفت: پدر پشت مرا شکستی... تعبیرات عجیبی است. علی(علیهالسّلام) چشمهایش را باز کرد و گفت: پسرم از این به بعد دیگر پدرت هیچ الم و دردی ندارد. ببینید، چقدر به علی(علیهالسّلام) سخت گذشته که این را میگوید. پسرم! گریه نکن، الآن جدّات و جدّهات، خدیجه و مادرت فاطمه حاضر هستند. حوریان بهشت آمدهاند و در انتظار پدر تو هستند.


حاج آقا مجتبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۸

جهت نمایش متن کامل موضوعات بر روی عکس کلیک نمائید






















۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۳:۴۹

فلسفه روزه در اسلام چیست؟


همانطور که مى دانید انسان علاوه بر جنبه مادى و جسمى، داراى جنبه معنوى و روحى هم هست و هر یک از آنها در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه هاى خاصى احتیاج دارند، یکى از برنامه ها جنبه معنوى تقوا و پرهیزگارى است به این معنا که اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى ارتقاء دهد و به عالم طهارت و رفعت متصل کند، اولین چیزى که باید بدان ملتزم بشود جلوگیرى از افسار گسیختگى خود است. او نباید خود را سرگرم لذت هاى جسمى و شهوات بدنى کند، باید خود را بزرگتر از آن بداند که زندگى مادّى را هدف بپندارد.

بهترین، نزدیک ترین، مؤثرترین و عمومى ترین راهى که افراد را در این امر(تقوا) مى تواند کمک کند، روزه است که با پرهیز از خوردن، آشامیدن و شهوت جنسى، علاوه بر این که نیروى خویشتن دارى از گناهان در آنان قوت مى گیرد، به تدریج بر اراده خود مسلط مى شوند و در برابر هر گناهى عنان اختیار را از کف نمى دهند.

فلسفه روزه دارى، تکامل جسم و جان است، چرا که گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است. یکى از دستورات خداوند به انسان ها، روزه دارى است تا در سایه آن، انسان بتواند از هرگونه فساد و بیمارى مصون بماند و با رهانیدن خود از دام هاى شیطان، خود را در مسیر انبیا و ائمه علیهم السلام قرار دهد.

روزه، کلاس کسب تقوا است، تمرینى براى متقى شدن است. کدامین نتیجه و ثمره بهتر از این که انسان با روزه دارى، سعادت دنیا و آخرتش را تضمین کند. در یک حدیث قدسى، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از درگاه خداوند سؤال مى کند: اولین عبادت کدام است؟ خداوند پاسخ مى دهد: روزه. آن گاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مى پرسد: پروردگارا، نتیجه و ثمره روزه گرفتن چیست؟ خداوند در پاسخ مى فرماید: نتیجه روزه، رسیدن به آگاهى قلبى و حکمت است و نتیجه حکمت، شناخت خداوند است و نتیجه معرفت و شناخت پروردگار، رسیدن به یقین کامل است; پس هرگاه بنده خدا به یقین رسید، همه وجود و زندگى اش به خدا وابسته مى شود و زندگى اش اگر به سختى و یا به آسانى بگذرد، در او تغییرى ایجاد نمى شود. وقتى که این بنده عاشق خدا در حال مرگ باشد فرشتگان بر بالین او مى ایستند و از آب کوثر و شراب هاى بهشتى او را سیراب مى کنند تا سختى مرگش برطرف شود. سپس به او مژده اى بزرگ مى دهند و مى گویند: خوشا به حالت چه جایگاه نیکو و مقام عظیمى دارى! اینک به یک چشم بر هم زدن به دربار الهى پرواز مى کند و به مقام لقاءالله رسیده و بین او و خداوند بلند مرتبه هیچ پرده و حجابى باقى نمى ماند.

مبدأ هستى و آفریدگار زمین و زمان، خداوند متعال است، اما در فرهنگ توحیدى، بعضى مکان ها و زمان ها ارزشى ویژه دارند. ماه رمضان که شهر اللّه (ماه خدا) نامیده مى شود، ویژگى ها و خصوصیات بى نظیرى دارد که هیچ کدام از زمان ها آن خصوصیات را ندارد; شب ها، روزها، ساعات و لحظات ماه خدا برتر از همه زمان ها است. چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مى فرماید:

(هان اى مردم، بیدار باشید که ماه خدا با کوله بارى از نعمت ها و رحمت ها و مغفرت هاى الهى به سوى شما روى آورده است. رمضان ماهى است که در نزد خداوند از همه ماه ها برتر و بالاتر است. روزهاى آن با فضیلت ترین روزها و شب هایش بالاترین شب ها است. ساعت هاى این ماه، بهترین ساعات و لحظات است. رمضان ماهى است که همگى شما به میهمانى خداوند دعوت شده اید و این نعمت بزرگ خداوند است که شما را در این ماه قرار داد.) 

از کلمات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مى توان بعضى از علل برترى این ماه مبارک را دریافت. همه نعمت هاى خدا ارزش مندند، اما نعمت هدایت بالاترین نعمت ها است و این هدیه اى است که خداوند در این ماه به مؤمنان تقدیم کرده است. کدام نعمت بالاتر از این که آدمى در کنار سفره گسترده خداوند حضور یابد و روح پژمرده خود را با آب حیات معنوى جان ببخشد. کدام نعمت بالاتر از این که انسان از اسارت دنیا و مادیات رها گردد و بر قله آزادى سرود حق سردهد. کدام نعمت بالاتر از این که انسان زندگى حیوانى و هوس هاى شیطانى خویش را به فراموشى سپرده و راه را براى رشد و تکامل معنوى خویش هموار سازد و بالاخره کدام نعمت بالاتر از این که آدمى تکامل به سوى خدا را دریابد و یقین کند که ارزش او بسیار والاتر و بالاتر از آن است که فقط از نظر مادى خود را بى نیاز کند و همه چیزش در مسائل و نعم دنیوى خلاصه شود.

اسلام، تن پرورى به معناى نفس پرورى و شهوت پرستى را شدیداً محکوم کرده است، اما پرورش بدن به معناى مراقبت و حفظ سلامت و بهداشت را از واجبات شمرده است و هر نوع عملى را که براى بدن زیان بخش باشد حرام شمرده است. اسلام آن جا که یک امر واجب مانند (روزه) احیاناً براى بدن مضرّ تشخیص داده شود، آن را ساقط مى کند و حتى آن را حرام مى داند.

آداب و سنن بسیارى در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن وضع شده است. ممکن است افرادى میان (پرورش بدن) که یک امر بهداشتى است و (تن پرورى) به معناى نفس پرورى که امرى اخلاقى است، فرق نگذارند و خیال کنند اسلام که با تن پرورى مخالف است یعنى با بهداشت بدن مخالف است. پس لاقیدى ولاابالى گرى در حفظ سلامت و کارهایى که مضر به بهداشت و سلامت بدن است، از نظر اسلام کار نادرستى است. همان گونه که نفس پرورى و شهوت رانى، ضد روح پرورى است و موجب بیمارى روح و روان مى گردد، به همان سان نیز ضد بهداشت و پرورش صحیح جسم هست و منجر به بیمارى جسمى مى گردد.

قرآن کریم وقتی حکم روزه را بیان می‌کند در ذیل آن با جمله‌ای کوتاه به فلسفه روزه اشاره کرده، می‌فرماید: لعلّکم تتقون(1) این جمله که ذیل جمله «کتب علیکم الصیّام کما کتب علی الّذین من قبلکم» آمده بیان‌گر این است که روزه روح تقوی و پرهیزگاری را در انسان زنده می‌کند، از شدت غرایز می ‌کاهد، روح را تلطیف و صفا می ‌بخشد و نورانیت ایجاد می‌کند، عزم و اراده انسان را قوی و در انسان قدرت تصمیم‌ گیری ایجاد می ‌کند و راه را برای سیر و سلوک بسوی خدای متعال هموار می ‌سازد و در ابعاد مختلف بر کامل شدن انسان کمک می ‌کند. بطور کلّی فلسفه روزه را در ابعاد گوناگون می توان به چهار دسته تقسیم کرد:


1. بُعد عرفانی:

روزه مایه تقرب به خداوند متعال است، زیرا روزه‌ شهوت نفس را می ‌کوبد و آدمی را بیاد روز قیامت انداخته و عطش و گرسنگی آن روز را یادآوری می ‌کند و انسان را از کسالت‌ها و مفاسد که از محکم ترین ریسمانهای شیطان است، می ‌رهاند.

دلیل این مطلب روایتی است که از امام صادق علیه‌ السّلام نقل شده است که شیطان آمد نزد یحیای پیغمبر علیه ‌السّلام، حضرت یحیی علیه ‌السّلام فرمودند این‌ها که به خود آویخته ای چیست؟ شیطان گفت: شهواتی است که به وسیله آن‌ ها فرزندان آدم را دچار می کنم حضرت فرمود: آیا برای من هم در آن چیزی هست؟ شیطان گفت هرگاه شکم خود را سیر کردی از خوراک، پس تو را باز می ‌دارم از نماز و یاد خدا، حضرت یحیی علیه ‌السّلام قسم یاد کرد که شکم خود را هرگز از طعام پر نخواهم کرد.(2) 

بدون شک از مجرّب ‌ترین وسایل جهت تعدیل شهوت، گرسنگی کشیدن است.

و شایان ذکر است که احادیث فراوانی در کتب روایی ما وجود دارد که که روزه و روزه‌ داری را مایه تقرب به خداوند دانسته اند که به طور نمونه به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:

1. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن توصیه ‌ای به اسامه بن زید چنین فرموده است: «عَلَیْکَ بالصوم فَاِنَّهُ قُربُه اِلَی الله. بر تو باد روزه‌ داری زیرا که روزه موجب تقرّب به خدا می ‌شود.»(3) 

2. خداوند متعال در حدیث قدسی می ‌فرماید: «الصَّومُ لیِ و اَنا اُجْزی بِهِ. روزه برای من است و من خودم پاداش او هستم، یعنی تقرب به من بهترین پاداش اوست.» 

3. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج می فرماید: ای احمد آیا می ‌دانی کدام وقت بنده به من نزدیک می ‌شود؟ حضرت فرمود: نه ای پروردگار من. خداوند فرمود: «. موقعی که گرسنه و یا در سجده باشد.(4)


2. بُعد اخلاقی و تربیتی:

علم اخلاق برای تزکیه روح انسان وضع شده با آموختن و به کار بستن آن می ‌توان روح سرکش انسانی را از چنگال رذائل اخلاقی نجات داد و آماده درک انوار معنوی شد. اگر انسان بخواهد سیر و سلوکی داشته باشد و به مراحل بالای کمال و معنویت برسد تزکیه و تخلیه از مهم‌ ترین مراحل است و یکی از فوائد مهم روزه مسئله تزکیه روح و تخلیه روان است. چون روزه تنها امساک و پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست (چنان‌ چه در حدیث شریف می‌خوانیم «رُبَّ صائم لیس له من صیامه اِلا الجوع و العطش»(5) چه بسیار روزه دارانی که فقط گرسنگی و تشنگی می ‌کشند) بلکه روزه حقیقی آن است که چشم و گوش و زبان انسان همه روزه باشند. یعنی از ارتکاب گناهان چه کبیره و چه صغیره، اجتناب نماید و از دستورات دینی بطور کامل پیروی نماید، زیرا عمل به دستورات الهی و ترک نواهی موجب تصفیه باطن و تزکیه روح از آلودگی ها و وارستگی‌ از رذائل اخلاقی می ‌شود.

امام رضا علیه السلام در یک پرسش از فلسفه روزه چنین مى‏فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة‏» (10) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى.


3. بُعد اجتماعی:

یکی از فلسفه‌های روزه بعد اجتماعی آن است، پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «و هو شهر المواسات» (ماه رمضان، ماه برادری و همدردی است)(6) و امام باقر علیه السّلام می فرمایند: «خداوند روزه را واجب ساخته تا ثروت ‌مندان درد گرسنگی را بفهمند و بر فقراء عطوفت کنند.»(7) 

هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد علیه السلام مى ‏پرسد از علت و فلسفه روزه، امام مى‏فرماید:

«انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلک ان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على الضعیف و یرحم الجائع‏» (6)

حضرت صادق علیه السلام: براستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده‏» که تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و اینکه سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان و محرومان مى‏اندیشد اسلام است.)

یکی از مهم‌ ترین منافع روزه همین مطلب است که به انسان هشدار می ‌دهد که مسلمانی تنها نماز و عبادت و زیارت و اصول عبادی اسلام را بجا آوردن نیست، بلکه باید از حال فقیران و مستمندان مطلع باشی و به آنها رسیدگی کنی، زیرا هر اجتماعی که اغنیاء آن به فکر مستمندان باشند، روی فقر و محرومیت را نخواهند دید و این از فوائد روزه به شمار می ‌آید. 


4. بُعد بهداشتی و پزشکی: 

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «صوموا تصحّوا» روزه بگیرید تا سالم و تندرست باشید.(8) پس یکی از آثار و فوائد روزه سلامتی جسم و بعد پزشکی آن می ‌باشد که اهمیت به سزائی دارد، چون بدن انسان در طول سال آزادانه به تغذیه خود می ‌پردازد و معده انسان که آن را مرکز همه دردها دانسته‌اند، در هر زمان که انسان اراده کرده مملو از خوردنی ‌ها و نوشیدنی ‌ها شده است و محدودیت خوردن و آشامیدن در یک ماه (به وسیله گرفتن روزه) بهترین وسیله برای سلامتی جسم و بدن انسان می ‌باشد.

دانشمندی در این رابطه چنین می ‌گوید: «فایدة روزه برای بدن مانند نوعی درمان پزشکی است. پزشکان همه به این نکته رسیده ‌اند که روزه گرفتن روزهای ماه مبارک رمضان، هم چون سی عدد قرص است که هر سال مصرف می ‌شود تا معده تقویت و خون تصفیه و بافت‌های خون ترمیم گردد.»(9) 

در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده است: «المعدة بیت کل داء و الحمیّه (ای الامساک) رأس کل دواء». یعنی: معده خانة تمامی دردها است و امساک بالاترین داروها.(10) 

و دانشمندی به نام «الکسی سوفورین» بیش از 23 مرض را برشمرده که بوسیله روزه مداوا می ‌شود.(11) 

اخیراً در اروپا و بسیارى کشورهاى دیگر بیمارستان هایى افتتاح شده که از طریق روزه، بسیارى از بیمارى ها و مرض ها را معالجه مى کنند. وقتى ماه رمضان فرا مى رسد برنامه هاى زندگى عوض مى گردد و همین تغییر برنامه، روح انسان را تازه مى کند و به انسان نشاط مى دهد، زیرا روح انسان، تغییر برنامه هاى خوراک و خواب و امثال آن را درک مى کند. این مطلبى است که تجربه و روان شناسى آن را روشن ساخته است. به روزه داران در هنگام افطار نشاطى دست مى دهد که با هیچ نوع نشاط دیگرى برابرى نمى کند، زیرا شخصى که در طول روز، بایستى بعضى از مسائل را رعایت مى کرده (خوردن ـ آشامیدن) هنگام افطار احساس مى کند از این قید و بندها رهایى یافته و همین درک آزادى، یک نوع خرسندى براى انسان به ارمغان مى آورد. در روایت وارد شده است که براى روزه دار، دو خرسندى وجود دارد: یک خرسندى به هنگام افطار و دیگرى موقع دیدار خدا.


آثار روزه: 

روزه، چشمه رحمت الهى را در وادى دل انسان هاى حق طلب جارى مى کند.

روزه، مائده هاى آسمانى را بر سفره دل انسان هاى روزه دار مى چیند.

روزه، در میدان صبر و بردبارى، روح انسان را استوار مى سازد.

روزه، ظلمت خودخواهى و خودمحورى را مبدل به نورانیت تواضع و ایثار مى نماید.

روزه، نجات دهنده گناه کاران پشیمان، از دهانه دوزخ است.

روزه، شوق به خوبى ها و سبقت در حسنات را در وجود انسان مى پروراند.

روزه، زیبا کننده چهره شخصیت انسان در پرتو عبادات است.

روزه، جان انسان را در مسیر نسیم هاى رحمت الهى قرار مى دهد.

روزه، پاک کننده چهره دل، از غبار گناه و لغزش است.

روزه، پلى است که انسان را از رودخانه مسموم هواى نفس عبور داده، به ساحل سعادت مى رساند.

روزه، خانه تکانى دل از گناه و آلودگى است.

روزه، در گوش جان انسان هاى مؤمن، سرود وصل به خدا را سر مى دهد.

روزه، شکوفا کننده نهال ایمان در بوستان جان انسان است.

روزه، تودهنى زدن به شیطان، این دشمن دیرینه هدایت است.

روزه، شهد شیرین حضور در بهشت را در کام دل انسان مخلص فرو مى ریزد.


________________________________________

منابع:

1. بقره: 183.

2. روضاتی، میر سید احمد، فلسفه روزه، قم، انتشارات طباطبائی، 1385 ق، ص 90 ـ 92.

3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج 93، ص 285.

4. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، انتشارات کتابخانه سنائی، ‌ج 1، ص 193.

5. شمس‌الدین، سید مهدی، آداب روزه داری، قم، انتشارات قدس، چاپ اوّل، 1374، صص 10 و 23ـ24.

6. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، بیروت، ج 7، ص 7.

7. همان، ص 223.

8. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، احیاء التراث الاسلامی، ج 96، ص 255.

9. ، آداب روزه داری، ص 20

10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375، ج 1، ص 632ـ633.

11. همان.

اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۲

باید سفری دیگر آغاز کرد؛ از ماه شعبان که میقات شهر الله است؛ با نغمه الهی هب لی کمال الانقطاع الیک مناجات زیبا و عارفانه شعبانیه  که گویی دلت را با بال های شکسته تا انتهای عرش بی کران و زیبای خداوند  می برد تا بتوان از آنجا به سرزمین مهمانان خداوند رهسپار شد. اما شرط این سفر، دل شکسته است. شاید فلسفه مناجات شعبانیه همین باشد که تنها دل شکستگان عشق او لایق حضور در مهمانی الهی اش هستند. مگر نشنیدی که حضرت حق فرمود: «انا عند المنکسرة قلوبهم» من در قلب های شکسته جای دارم. آری خداوند بی کران، در قلب مؤمن دل شکسته جای دارد و تو چه میدانی که قلب شکسته وسعتش تا کجاست. قلب های شکسته ی عاشقان و دلسوختگان ولایت که قرن ها از شکستن پهلویی و فرق سری داغ دار و ملول است. باید غسل توبه نمود و از وادی دلشکستگان به سوی طواف خداوند عشق رهسپار شد.

آیا ندای الهی یَـأَ ایُّهَا الَّذِینَ امَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ و مناجات عاشقانه مولای متقیان را در مسجد کوفه نمی شنوید؟ آیا صدای گریه ی یتیمان کوفه در فراغ و دوری پدرشان به گوش نمی رسد؟

ای ماه خوب نمیدانم تو را برای فرصت دوباره ی دیدار مهمانی خدا باید دوست داشت یا رنجور بود به خاطر از دست دادن مولایم! اما آنچه میدانم این است که این ماه فرصت همه دلشکستگان عالم است تا دروازه های رحمت حق را گشوده یابند و با استغفار و توبه بار عظیم گناه را از دوش خود برکنند تا سبک بال به دیدار حضرت دوست نائل آیند.

رسوال خدا صلی الله علیه وآله و سلم درباره ماه رمضان فرمود: «مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است؛ ماهی که نزد خدا برترین شبها و ساعتهای آن بهترین ساعتهاست؛ ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده و شما را در این ماه از کسانی قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعای شما در آن مستحبات است. پس با نیتهایی راست،‌ و دلهایی پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.»

"از این رو بر آن شدیم تا با چند تن از دوستان فعال در فضای مجازی "موج وبلاگی آهنگ بندگی" را راه اندازی کنیم تا به لطف پروردگار بتوانیم در راستای تکریم ماه مبارک رمضان و تحقیق پیرامون فواید بسیار روزه داری از زوایای گوناگون قدمی برداریم."


برای حمایت از "موج وبلاگی آهنگ بندگی" بنر زیر را در وبلاگ خود قرار دهید:

موج وبلاگی آهنگ بندگی

برای درج بنر در وبلاگ خود از کد زیر استفاده کنید:


<!-- start logo cod off http://ahange-bandegi.blog.ir/ --><p align="center"><p align="center"><a href="http://ahange-bandegi.blog.ir/" target="_blank"><img border="0" src="http://bayanbox.ir/id/513239160391400173?view"  width="200" height="200" alt="موج وبلاگی آهنگ بندگی"></a></p><!--finish logo cod off http://ahange-bandegi.blog.ir/ -->


لطفاً بعد از قرار دادن لوگوی موج وبلاگی در وبلاگ یا وبسایت خود، در قسمت نظرات آدرس وبلاگ یا وبسایت خود را درج نمائید.

حامیان موج وبلاگی آهنگ بندگی:
38) ...
۲۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۲ ، ۱۲:۲۷