موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است


زخاک آفریدت خداوند پاک --- پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

تواضع سر رفعت افرازدت --- تکبر به خاک اندر اندازدت

به عزت هر آن کو فروتر نشست --- به خواری نیفتد زبالا و پست


سوره ی لقمان، آیه 18: "و در زمین با تکبر راه مرو که خداوند انسان خود پسند فخر فروش را دوست ندارد."


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: "با مردم متواضع ، فروتنی کنید که تواضع در مقابل متواضعین صدقه است و تکبر کنید با متکبرین که تکبر کردن با متکبرین عبادت است."


ملا احمد مقدس اردبیلی در سفر بود. یکی از زوار که او را نمی شناخت به او گفت : لباس های مرا ببر نزدیک آب بشوی و چرک آنها را بگیر. ملااحمد قبول کرد و جامه ی آن مرد را برد و شست و آورد تا به او بدهد. در این هنگام آن مرد ملااحمد را شناخت و خجالت کشید و مردم نیز اورا توبیخ کردند. مقدس اردبیلی فرمود: چرا او را ملامت می کنید مطلبی نشده است. حقوق برادران مومن بر یکدیگر بیش از این حرفهاست. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۹


ای کریمی که از خزانه غیب --- گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم --- تو که با دشمنان نظر داری

 

سوره ی اعراف، آیه 156: "رحمت من همه چیز را در برگرفته است."

سوره ی انعام، آیه 54: "پروردگارتان ، رحمت را بر خود واجب نموده است."

 

در زمان حضرت موسى علیه السلام در بنى اسرائیل به جهت نیامدن باران قحطى شد مردم خدمت حضرت موسى رسیدند و گفتند: براى ما نماز استسقاء (نماز باران) بخوان. حضرت موسى علیه السلام برخواست که با قوم خود براى دعاى باران بروند و بیشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا کردند باران نیامد.

حضرت موسى علیه السلام عرض کرد: خدایا چرا باران نمى آید، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟

خطاب رسید: نه، ای موسی میان شما یک نفر است که چهل سال مرا معصیت مى کند. به او بگو از جمعیت بیرون رود تا باران رحمتم را نازل کنم.

موسى علیه السلام عرض کرد: الهى صداى من ضعیف است، چگونه به هفتاد هزار جمعیت برسد؟

خطاب شد: اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مى رسانم حضرت موسى به صداى بلند صدا زد: اى کسى که چهل سال است معصیت خدا را مى کنى از میان ما برخیز و بیرون رو که خداوند به جهت تو باران رحمتش را از ما قطع کرده.

آن مرد عاصى نگاهى به اطراف کرد، دید کسى بیرون نرفت. فهمید خودش باید بیرون رود با خود گفت چه کنم اگر برخیزم و از میان مردم بروم که مردم مرا مى بینند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم که خدا باران نمى دهد دلش شکست و از روى حقیقت توبه کرد و از کرده خود پشیمان شد. رو به آسمان گفت خدایا مرا در میان این جمع رسوایم مکن.

یکدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد که تمام سیراب شدند.

موسى عرض کرد: الهى کسى که از میان ما بیرون نرفت چگونه شد که باران آمد؟

خطاب شد: به شما باران دادم، به خاطر آن کسى که شما را منع کردم و گفتم از میان شما بیرون برود.

موسى علیه السلام عرض کرد: خدایا! این بنده را به من بنما.

خطاب شد: اى موسى آن وقتى که مرا معصیت مى کرد رسوایش نکردم، حال که توبه کرده او را رسوا کنم؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۹


روی خود گر ترش سلزی از بلا --- خویش را از صابرین کردی جدا

در بلا وقتی که صابر نیستی --- نزد اهل صدق شاکر نیستی

بی شکایت صبر تو باشد جمیل --- با کسی کم کن شکایت ای خلیل

 

امام صادق علیه السلام فرمود: "ناتوان کسی است که که برای هر مصیبتی صبری ، برای هر نعمتی شکری و برای هر مشکلی راهی آسان را آماده نکرده باشد. در هر بلایی که به فرزند یا مال می رسد خود را وادار به صبر کن ، زیرا خدا عاریت و بخشش خود را می گیرد تا شکر و صبر تو را بیازماید. تحف العقول ص379


پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله فرمود: "نشانه صابر سه چیز است : اول آنکه کسل و تنبل (بی حال و سست) نشود، دوم آنکه بی تابی نکند ، وسوم آنکه به درگاه خداوند شِکوه ننماید. زیرا اگر سست و بی حال شود حق را ضایع می کند و چون بی حوصله شود، شکر به جا نمی آورد و آنگاه که لب به شکوائیه از خدایش گشاید ، از امر حق سرپیچی می کند." علل الشرایه ص498

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۱۵


این نظر از دور چون تیر است و سم --- نارت افزون می شود نور تو کم


سوره ی نور، آیه 31: "(ای پیامبر) به زنان پاکدامن بگو چشمان خود را ( از نامحرم ) ببندند و پاکدامنی ورزند و زینتهایشان را جز برای شوهرانشان آشکار نسازند."

 

شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در حجره ی خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟


طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.


از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.


صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . 


محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد.


شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟


و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟


محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.


شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدار اشاره نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۱:۰۱


کسی نیک بیند به هر درسرای --- که نیکی رساند به خلق خدای

خدارابرآن بنده بخشایش است --- که خلق از وجودش در آسایش است


سوره ی آل عمران، آیه 148: "پس خداوند به آنها (نیکوکاران) ثواب دنیا و پاداش نیک آن جهان را داد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد."


سوره ی نساء، آیه 86: "هرگاه با نیکی ای مورد لطف قرار گرفتید، با نیکی ای برتر از آن پاسخ گویید."

 

روزی انس نزد امام مجتبی علیه السلام نشسته بود که کنیزی از کنیزان امام وارد شد و شاخه گلی به امام مجتبی علیه السلام هدیه داد. امام گل را گرفت و لبخندی زد و فرمود: تو آزادی انس عرض کرد: یابن رسول الله! آن کنیز فقط یک شاخه گل به شما هدیه کرد و شما او را آزاد می کنید؟ حضرت فرمود: خداوند فرموده است (وَاِذا حُیَّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّو بِاحسَنَ مِنهَا)؛ هرگاه با نیکی ای مورد لطف قرار گرفتید، با نیکی ای بهتر آن را پاسخ گویید. این کنیز می خواست به من احسان کند و من نیز به او احسان کردم و بهترین احسان به او آزادی اش است. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 18 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۱۱:۴۶


گفت پیغمبر به آواز بلند -- با توکل زانوی اشتر ببند
گر توکل می کنی در کار خود -- کشت کن پس تکیه بر جبار کن

پس هرگاه عزم انجام کاری کردی بر خدا توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد. سوره آل عمران، آیه 159

امیرالمؤمنین علی علیه السلام روزی از کنار گروهی عبور کرد و دید که آنان سالم و تندرست در گوشه ای از مسجد نشسته اند. امام علیه السلام فرمود: شما کیستید؟ گفتند: ما توکل کنندگان هستیم. حضرت علیه السلام فرمد: بلکه شما خورندگان هستید {و از کمک مردم استفاده میکنید} اگر متوکل هستید {بگویید} توکلتان شما را به کجا رسانیده است؟ گفتند: اگر بیابیم می خوریم و اگر نیابیم صبر می کنیم. حضرت علیه السلام فرمود: نزد ما شگها هم چنین میکنند. گفتند: پس ما چه کنیم؟ حضرت علیه السلام فرمود: آن گونه که ما می کنیم. گفتند: شما چه می کنید؟ فرمود: هرگاه بیابیم می بخشیم و اگر نیابیم سپاس {خدای را} به جا می آوریم. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 217

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۶


امام علی علیه السلام فرمود: "کاری که دوست نداشتی شود ولی عاقبتش ختم به خیر شود، بهتر از کاری است که دوست داشته می شود اما عاقبت آنکار ختم بخیر نشود." غررالحکم، ج6، ص 122


روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم از محلی می گذشتند که فرمودند: "اینک شخصی نزد ما می آیدکه سه روز است شیطان با او ارتباطی نیافته (گناهی نکرده است) است." عربی سواربر شتر از دور نمایان شد. نزدیک آمد و گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم کیست؟ حضرت را به او نشان دادند. عرض کرد: ای رسول خدا! اسلام را به من بیاموز! پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم شهادتین را به آموخت و فرمود:" باید نمازهای پنجگانه را بخوانی، روزه بگیری، حج بجای آوری، زکات بدهی و غسل جنابت بجای آوری." مرد پذیرفت و با کاروان پیامبر همراه شد. اما کمی عقب افتاد. پیامبر متوجه شد و از حال او جویا گردید. کسی به جستجوی او رفت و دید که پای شترش در گودالی فرو رفته و بر زمین خورده و از دنیا رفته است. پیامبر او را غسل و کفن نمود و در حالی که عرق از پیشانی مبارکش می چکید، فرمود: "این مرد در حال گرسنگی از دنیا رفت و ایمانش هرگز به کفر آلوده نشد و با عاقبت نیکویی از زندگی دنیا رخت بربست. او وارد بهشت شد و از میوه های بهشتی خورد و حوران بهشتی به استقبالش آمدند." بحارالانوار، ج22، ص75


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۲:۲۹

روزه از جمله عباداتی است که انواع و اقسامی دارد و تمام احکام تکلیفی، اعم از واجب، حرام، مستحب، مباح و مکروه را داراست. در ادامه به مشروح این موارد به نقل از امام سجاد علیه السلام اشاره شده است.


 
 



چهل قسم روزه
 
از زُهْرى‏ روایت شده است که گفت: روزى على بن الحسین
علیه السلام به من فرمود: اى زهرى! از کجا آمده‏اى؟ عرض کردم: از مسجد. فرمود: مشغول چه کاری بودید؟ گفتم: درباره روزه گفتگو مى‏کردیم؛ پس رأى من و رأى اصحابم بر این شد که روزه واجبی، جز روزه ماه رمضان نیست.
امام فرمود: اى زهرى! چنین نیست که شما گفتید؛ زیرا روزه بر چهل‏ قسم است که ده قسم آن مانند روزه رمضان واجب است و ده قسم آن حرام است و چهارده قسم آن وابسته به اختیار آدمى است؛ اگر بخواهد روزه می‌گیرد و اگر نخواهد، نمى‏‌گیرد. روزه اذن که بر سه قسم است؛ روزه تأدیب، روزه اباحه، روزه سفر و مرض.
 
گفتم: فدایت شوم آن اقسام را براى من تفسیر کن.
 
امام
علیه السلام فرمود: اما واجب، پس عبارتست از: 
 
1- روزه ماه رمضان
 
2- دو ماه روزه پیاپى، براى کسى که یک روز از روزهاى ماه رمضان را از روى‏ عمد افطار کرده. [طبق فتوای فقها سی و یک روز پی در پی باشد، کافیست].
 
3- روزه دو ماه پیاپى در قتل خطا براى کسى که امکان آزاد کردن بنده را نداشته باشد و این به مقتضاى قول خداى عزّ و جلّ است که فرمود: وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ ‏إِلَى قَوْلِهِ‏ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ‏؛ و کسى که مؤمنى را از روى خطا بکشد، پس باید بنده مؤمنى را آزاد کند و دیه‏اى به خانواده او بپردازد؛ تا این‌جا که خداوند می‌فرماید: پس کسى که آن [مال‏] را نداشت، باید دو ماه پیاپى روزه بدارد.(1)
 
4 - روزه دو ماه پیاپى در کفّاره «ظهار» برای کسی که بنده برای آزاد کردن پیدا نکند که خداى عزّ و جلّ درباره آن فرموده است: وَ الَّذِینَ یُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا ذلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا؛ و کسانى که  زنان خود را ظهار کنند(یعنى ایشان را در تحریم نسبت به خودشان، به مادر خود تشبیه کنند) و پس از آن از گفته خود بازگردند [و به خطاى خود پى برند و دوام همسرى خود را خواهان باشند]، باید پیش از آن‌که مقاربت کنند، بنده‏اى آزاد کنند. این حکم که خدا مقرّر داشته است، براى پندپذیری شما است و خدا به آن‌چه شما به جا مى‏آورید آگاه است. پس کسى که دسترسى به اجراء این حکم نداشته باشد، باید پیش از مقاربت دو ماه پیاپى روزه بدارد.(2)
 
5 - سه روز روزه در کفاره قسم براى کسى که امکان اطعام نداشته باشد، چنان که خداى عزّ و جلّ فرموده است: فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ‏؛ پس کسى که دسترسى به اطعام یا پوشاندن ده مسکین یا آزاد کردن بنده نداشته باشد، باید سه روز روزه بدارد، این کفاره قسمهاى شما است، آنگاه که سوگند یاد کردید. (3)
 
پس همگى این روزه‏ها متوالى است و متفرّق نیست.
 
6 - روزه تراشیدن سر در حال احرام براى کسى که از سرش در آزار باشد. خداوند متعال مى‏فرماید: فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُک‏؛ پس هر که از شما بیمار باشد یا از سرش در آزار باشد، بایستى فدیه‏اى از روزه یا صدقه قربانى دهد. او در این امر اختیار دارد؛ اگر خواست روزه بگیرد، سه روز است.(4)
 
7 - روزه در عوض قربانى براى کسى که در حجّ تمتع نتواند قربانى کند، واجب است. خداوند متعال مى‏فرماید: فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ‏ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ؛ کسى که با پایان عمره حج تمتّع را انجام دهد، آن‌چه از قربانى براى او امکان دارد، ذبح کند و هر که نیافت، سه روز در ایام حجّ و هفت روز، هنگامى که بازگشتید روزه بگیرید که این ده روز کامل است.» (5)
 
8 - روزه کفاره صید در حال احرام واجب است. خداوند متعال مى‏فرماید: وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعامُ مَساکِینَ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیام ؛ و هر کس از شما از روى عمد آن را بکشد، بایستى کفاره معادل آن از چهارپایان بدهد که دو نفر عادل از شما آن را تصدیق نماید که به صورت قربانى  به سوى کعبه بفرستد یا به مسکینان اطعام نماید یا معادل این، روزه بگیرد.(6)
 
9 - روزه نذر واجب
 
10 - روزه اعتکاف
 
و روزه‏ هاى حرام عبارتند از:
 
1 - روزه عید فطر
 
2- روزه عید قربان
 
3 - روزه سه روز از روزهاى تشریق(روزهای11،12 و 13 ذی‌الحجه). [براى کسى که در منى باشد]
 
4 - روزه روزى که در آن تردید است [که از آخر روز شعبان یا اول روز رمضان است] که در مورد آن امر و نهى داریم؛ امر داریم که به قصد شعبان روزه بگیریم و نهى داریم از روزه آن روز که فردى در آن روز [ظاهرا به قصد ماه رمضان] روزه بگیرد، در صورتى که مردم در آن تردید دارند. عرض کردم: قربانت گردم! اگر از ماه شعبان هیچ روزه‏اى نگرفته چه کند؟ فرمود: همان شب که تردید دارد نیّت کند که از ماه شعبان روزه بگیرد. اگر از ماه رمضان باشد، از او کفایت می‌کند و اگر از ماه شعبان باشد، زیانى نکرده است. عرض کردم: چگونه روزه مستحبى از روزه واجب کفایت مى‏کند؟ فرمود: اگر کسى یک روز از روزه ماه رمضان را به عنوان مستحب‏ روزه بگیرد و نداند که ماه رمضان است و بعدا بفهمد، از او مجزى است؛ چرا که روزه واجب عینا واقع شده است.
 
5 - روزه وصال حرام است.
 
6 - روزه سکوت حرام است.
 
7 - روزه نذر در معصیت حرام است.
 
8 - روزه تمام عمر نیز حرام است.
 
روزه‏هایى که گیرنده آن اختیار دارد، عبارتند از: روزه روز جمعه، پنجشنبه، دوشنبه، روزه ایام بیض، روزه شش روز از ماه شوال، پس از ماه رمضان، روزه روز عرفه و عاشورا. در همه این موارد مکلّف اختیار دارد اگر خواست روزه مى‏گیرد و اگر خواست افطار مى‏کند.
 
[این‌که امام
علیه السلام، این چند مورد را به‌عنوان روزه‌های اختیاری ذکر کرده است، احتمالاً دلیل خاصی داشته؛ برای اینکه اکثر روزهای سال روزه‌اش اختیاری است و منحصر به این روزها نیست و برخی از روزهای اختیاری، روزه‌اش مکروه است؛ مانند روز عاشورا.]
 
روزه اذن عبارتست از: این که زن نمى‏تواند بدون اجازه همسرش روزه مستحبى بگیرد. برده نمى‏تواند بدون اجازه مولای خود روزه مستحبى بگیرد. میهمان نمى‏تواند بدون اجازه میزبانش روزه مستحبى بگیرد. پیامبر خدا
صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر کس میهمان گروهى شد نمى‏تواند بدون اجازه آنان روزه(مستحبى) بگیرد.»
 
روزه تأدیب عبارتست از: (روزه بچه‏اى نزدیک بلوغ) آن‌گاه که نوجوان به سن بلوغ نزدیک شد، وادارش مى‏کنند تا روزه بگیرد تا ادب شود و این روزه واجب نیست و هم‌چنین کسى که به جهتى از اول روز افطار کرده، چون نیرو پیدا کند، وادار مى‏شود که باقى مانده روز را به عنوان تأدیب امساک کند و این واجب نیست. هم‌چنین مسافرى که از آغاز روز، افطار نموده، آن‌گاه که به نزد خانواده‏اش رسید، وادار مى‏شود که به عنوان تأدیب -نه واجب- باقى مانده روز را امساک کند.

روزه اباحه عبارتست از: این که هر که از روى فراموشى چیزى خورده یا نوشیده یا بدون عمد قى کرده باشد، خداوند آن را به او مباح نموده و روزه‏اش کافى است.
در مورد روزه در سفر و در حال بیمارى، اهل سنّت اختلاف نظر دارند؛ گروهى می‌گویند مى‏تواند روزه بگیرد، گروه دیگرى می‌گویند: نمى‏تواند روزه بگیرد، گروه سوّم مى‏گویند اگر خواست روزه مى‏گیرد و اگر خواست افطار مى‏کند؛ ولى ما مى‏گوییم: در هر دو صورت بایستى افطار کند و اگر در سفر یا در حال بیمارى روزه گیرد، باید قضاى آن را نیز بگیرد. چرا که خداوند متعال مى‏فرماید: فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ؛ هر کدام از شما بیمار یا در سفر باشد، بایستى به همان تعداد در روزهاى دیگر روزه بگیرد. (7)


نزول دفعی و تدریجی قرآن
حفص‏ بن غیاث گوید: از حضرت صادق علیه السّلام درباره گفتار خداى عز و جل پرسیدم که می‌فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن‏؛ ماه رمضان‏ که قرآن در آن نازل شد...؛(8)؛ با این‌که قرآن از اول تا آخر در ظرف مدت بیست سال نازل شده؟ [معنای این آیه که نزول را در ماه رمضان می‌داند چیست؟]
حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: همه قرآن یک جا در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد؛ سپس در طول بیست سال، تدریجا نازل شد؛ سپس امام فرمود که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان نازل شده، تورات در شب ششم ماه رمضان نازل شد، انجیل در شب سیزدهم نازل شد و زبور در شب هیجدهم ماه رمضان و قرآن در بیست و سوم ماه رمضان نازل شده است.(9)

وجوب روزه بر امّت
حفص بن غیاث نخعى روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى‏فرمود: خدا روزه ماه رمضان را بر هیچ یک از امّت‌هاى پیش از ما واجب نساخته است. گفتم: پس قول خداى عزّ و جلّ که فرمود: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ‏ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ‏؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، روزه داشتن بر شما واجب شده است، همان طور که بر امّت‌هاى پیش از شما واجب شده بود، چگونه توجیه مى‏شود؟
امام فرمود: همانا که خدا روزه ماه رمضان را بر پیامبران واجب کرده بود، نه بر امّتها؛ ولى این امت را بوسیله آن برترى بخشید و روزه داشتن آن را هم بر رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم واجب‏ ساخت و هم بر امّتش.(10)
 
و الحمدلله ربّ العالمین



پی نوشت ها:
1_ (سوره نساء/ 92)

2_( سوره مجادله/آیه3 و 4)
3_( مائده/89)
4_( بقره/196)
5_(بقره/196)
6_( مائده/ 95)
7_(بقره/184 و خصال صدوق/جامعه مدرسین/ج2/ص534)
8_( سوره بقره آیه 185)
9_(کافی/کلینی/چاپ اسلامیه/ج2/ص629)
10_( من لا یحضره الفقیه/صدوق/دفتر انتشارات اسلامی/ج2/ص99)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۲۳:۰۰


امام علی علیه السلام فرمود: از برترین نیکی ها ، نیکی به یتیم است.  غررالحکم، ج6، ص44


"زُهری" می گوید: "شب هنگام، مردی را دیدم که در تاریکی، کوله بار سنگینی را به دوش گرفته بود و نفس زنان آن را حمل می کرد. دیدم امام سجاد علیه السلام است. سلام کردم و گفتم این موقع شب کجا می روید؟ واین بار چیست؟ حضرت فرمود: مقداری آذوقه است

و میخواهم به سفر بروم و آنرا جایی می برم که محفوظ بماند تا موقع سفر با خودم ببرم. زهری گفت: این فرد غلام من است، اجازه دهید او بار حمل کند. امام نپذیرفت. تو را سوگند می دهم که مانع من نشوی، تو نیز هر جا که میخواهی برو.

پس از چند روز زهری خدمت امام رسید و پرسید: آن شب در کوچه های مدینه می رفتید و فرمودید که عازم سفر هستید، امام هنوز شما را در شهر میبینم؟ امام فرمود: سفری که گفتم سفر آخرت بود و توشه ای که گفتم توشه ی آخرت. آن را به نیازمندان دادم تا محفوظ بماند که موقع مرگ دستم خالی نباشد. علل الشرایع، ج1، ص 231


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۰


*شب‌های ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای تفریح است یا برای بچه‌ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید.
 
*کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، یه دعایی، یه ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. یا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است . نماز پیامبر(ص) است. روزه علی(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چیزی نیست.
 
*علی(ع) روزه است؛ یعنی هر که علی(ع) را قبول کند در دنیا کم حرف می‌زند، آلوده نمی‌شود. ذکر دنیا را کم می‌کند ادعایش از بین می‌رود.

*هر که پیغمبر را نگاه کند نماز خوانده است. ذکر خدا می‌گوید، دعا می‌کند، صلوات می‌فرستد . همینطور می‌آید جلو تا خدا را ملاقات می‌کند و می‌گوید اشهد، خدا را دیدم. اشهد ان لا اله الا الله می‌گوید و بالا می‌رود .
 
*نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه "می” خور و نه ماه پارسا باش

 تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است . سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی: یامن یکفی من کل شی و لا یکفی منه شی، اکفنی ما اهمنی من امر الدنیا و الآخره آنچه نادیدنی است برایت به تماشا بگذارد .

*اولیای خدا چه چیزی برداشت کردند که وقتی به این ماه می رسیدند مثال بارز واشتاق الی قربک فی المشتاقین بودند . بی شک به خدا اطمینان داشتند و در هر حال رضا بودند . آدم ها برایشان فرقی نمی کرد و همه را به دید الهی می دیدند . مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادیها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین .

*چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست . خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک یک راهنمایی برای آنهایی که دلشان در حال تپش است : عارف فانی سید هاشم حداد (ره) می فرمایند: همت عالی دار ، به چیزهای کوچک قانع مشو ، اینقدر دور خود نگرد ، به اوبسپار و جلو برو .

*مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد درراه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.”

* هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.
 
*به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم، او خودش را گناه می داند. محزون که شدی استغفار کن.
 
*چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند ، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد ؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی.

* در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست : موت و حیات, مرض و صحت, فقر و غنا, خواب و بیداری, چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟


منبع: عقیق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۳۳