موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقا مجتبی تهرانی» ثبت شده است

در طول سالیان دراز بزرگان و علمای بسیاری در حرم حضرت عبدالعظیم و در جوار مقبره ایشان دفن شده اند. با برخی از آنها که جایگاه اخلاقی در میان مردم داشتند آشنا شوید.

مرحوم آیت الله محمد علی شاه آبادی

شیخ محمد علی شاه آبادی اصفهانی استاد عرفان امام راحل است.مدتها در نجف تحصیل نمود و یکی از اساتیدش آخوند خراسانی است.مرحوم شاه آبادی از مراجع تقلید عهد خود بود و نزاع زیادی با رضا خان داشت.امام خمینی هر گاه به نام او می رسیدند معمولا عبارت روحی فداه را به کار می بردند. خود شاه آبادی هم به حدی علاقه به خراسانی دارد که در شرح کفایه اش وقتی به نام او می رسد عبارت"روحی فداه" را به کار می برد.

ایشان در جایی دیگر فرموده اند:

همان طور که در حدیث شریف هم هست که در هر عصری خداوند تمام امور را بر محوریت امام عصر قرار داده است تمام امور از حرکت و سکون افلاک گرفته تا حیات و رزق و روزی بشر همه آن ها به دست حضرت ولی الله عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

رسیدن به مقام قرب پروردگار، اساسش اوّل قلب مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امام زمان است که قلب عالم است و این ممکن نیست بدون اطاعت تحقق پیدا کند.

وقتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مظهر تامّ پروردگار است همه جا حاضر و ناظر می باشد. حضرت هرچند غائب هستند، ولی پیش ما حاضر هستند. حضرت به افکار و اعمال گذشته و آینده ما احاطه دارد؛ معنای انتظار ظهور همین است.



مرحوم آیت الله عبدالکریم حق شناس

مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق شناس(تهرانی) در سال 1338 ه.ق برابر با 1298 ه. ش در تهران در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات مقدماتی و ادبیات را در محضر آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی فرا گرفت و عرفان را نیز از محضر آیت‌الله شاه‌آبادی تلمذ کرد. 

ایشان همچنین دروس فقه و اصول را در هجرتی که به سال 1358 ه.ق به قم داشتند از محضر بزرگانی چون آیت‌الله حجت و آیت‌الله خوانساری و آیت‌الله العظمی بروجردی فرا گرفتند. مدتی نیز از محضر فقه و اصول امام بهره‌مند شدند و البته مراوداتی در بحث اخلاق با امام راحل نیز داشتند.

آیت الله حق‌شناس می‌فرمودند:

هر شخص مضطری در هر مکانی که باشد به حضرت بقیه الله متوسل شود، خود حضرت تشریف می‌آورند.


 


مرحوم آیت الله شیخ محمود تحریری

ایشان در یک خانواده ی متدین و در حد متوسط از جهت زندگی ، در تهران سال 1299 ه-ش چشم به جهان گشود و از همان زمان جوانی آثار تدین و روح معنویت و تلاش در راه کسب علم و کمالات نفسانی از چهره اش نمایان بود به طوری که پدر ایشان گفته بود : من چشم امید به ایشان دارم ، شاید او برایم- آخرتم- کاری بکند.

ایشان اساتید بزرگی را در حوزه علمیه قم درک کرد، اساتید در درسهای سطح ایشان عبارتند از حضرات آیات: آقای سلطانی، آقای گلپایگانی، آقای نجفی، آقای مرعشی- رضوان الله علیهم-

 اساتید درس خارج ایشان حضرات آیات عظام : آقای حاج سید محمد تقی خوانساری ، آقای سید صدر الدین صدر ، آقای سید محمد حجت  امام خمینی و آقای بروجردی- رضوان الله علیهم-

 اساتید فلسفه ی ایشان: مرحوم حاج آقا جواد خندق آبادی و علامه سید محمد حسین طباطبایی-رضوان الله علیهما- تلاش علمی ایشان به گونه ای بود که حدود یک دوره کتاب صلاه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را به زبان عربی تقریر کرد که اکنون اکثر آن به صورت خطی موجود است. در حال حاضر مزار ایشان در کنار قبر مطهر آیت الله شاه آبادی می باشد.


مرحوم حجت الاسلام محمد تقی فلسفی

حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی فرزند آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 شمسی در تهران متولد شد. حجت الاسلام والمسلمین فلسفی خطیب ارزشمند و توانا و سخنور بی همتایی بود که در جهت پیشبرد اهداف و آرمان های نهضت امام(ره) و انقلاب اسلامی با حضور فعّال و سرنوشت ساز خود در صحنه های گوناگون سیاسی، مبارزاتی و تبلیغاتی نقش موثر و به سزایی داشت. ایشان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در سخنرانی های خود درباره دین اسلام، مسئولیت های دینی، روابط اجتماعی انسانها ـ علل انحطاط اخلاقی جوانان و به خصوص در مسایل سیاسی روز و روشنگری و افشاگری عملکرد رژیم سفاک پهلوی وقت، بارها توسط مأموران ساواک بازداشت شده و ممنوع المنبر گردید.

 امام خمینی(ره) به مقام و منزلت آقای فلسفی از آغاز آگاهی داشتند از این رو، او را «زبان گویای اسلام» ودر پیام دیگر او را «سخنگوی دیانت اسلام» خواندند.با پیروزی انقلاب اسلامی حجت الاسلام فلسفی همچنان به فعالیتها و منبرهای روشنگر خویش ادامه داد و سرانجام در روز 77/9/27 دارفانی را وداع گفت و در جوار حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در مقبره آیت الله کاشانی به خاک سپرده شد.


مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

حاج آقا مجتبی از شاگردان خاص امام خمینی(ره) است که محضر علمی و معرفتی ایشان را به خوبی درک کرده و از جمله اولین کسانی به شمار می‌رفت که مباحث درسی امام(ره) را در سنین جوانی تدوین کرده است. وقتی حضرت امام خمینی(ره) به عراق تبعید شد وی نیز به نجف اشرف رفت و در جلسه درس امام خمینی(ره) شرکت کرد.

آیت‌الله تهرانی به لحاظ اخلاقی و سلوکی به شدت از حضرت امام خمینی(ره) متأثر بود و طرز تفکر معنوی و سلوکی آن‌ها در مقام نظر و عمل کاملا با هم مشابهت داشت. آیت الله تهرانی از نظر مبانی اجتماعی و مواضع سیاسی نیز تماماً در استاد خویش ذوب شده بود.

آیت‌الله تهرانی اصرار داشت گمنام و ناشناخته باقی بماند به همین دلیل علاقه نداشت عکسی از وی گرفته شود، همچنین آینده‌نگری و شناخت عمیق افراد و روابط آنها از خصوصیاتی است که در کمتر کسی دیده می‌شد.

حاج آقا مجتبی می فرمودند:

اگر می‌خواهی صدقه بدهی، همین‌طوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا امام زمان (عج) بده! برای دو معصوم است؛ دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد، ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند، تو هم اینجا حق واسطه‌گری‌ات را می گیری. تو واسطه‌ای و همین حق واسطه‌گری است که اجازه می‌دهد تو به مراحل خاص برسی ...



مرحوم آیت الله عزیز خوشوقت

حضرت آیت الله عزیز خوشوقت أعلی الله مقامه در سال 1305 هجری شمسی در دامان والدینی متدین از اهل زنجان قدم به عالم فانی گذاشتند. والدین ایشان بعد از مدت کوتاهی به شهر تهران مهاجرت نمودند و ایشان از سه سالگی در منطقه مذهبی در جنوب تهران رشد و نمو یافتند. فارغ از مراتب علمی شخصیتی مستحکم و استوار و انقلابی داشتند. آنان که محضر مبارکش را درک کرده بودند سکینه و وقار الهی را در او می یافتند و استحکام معنوی و علمی را در پاسخهای کوتاه و شفاف وی به وضوح می دیدند.

تواضع و مردمی بودن به همراه سکوتهای طولانی و معنا دار ایشان، پرده از عمق وجود او برمی داشت. همین ویژگیهای ممتاز موجب شده بود تا علامه طباطبائی أعلی الله مقامه، ایشان را محل رجوع مطمئنی برای طالبان معرفت و هدایت بدانند و رهبر معظم انقلاب نیز ایشان را  فانوس هدایت در طوفانهای گوناگون معرفی نمایند


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۴


در شب ۲۳ رمضان سال گذشته مصادف با شب قدر، جمعیت حاضر در مسجد جامع بازار تهران شاهد یکی از به یادماندنی‌ترین مجالس استاد فقید اخلاق و مرجع عالیقدر تهران، آیت‌الله مجتبی تهرانی بودند؛ در حالی که ظاهر ایشان نشان می‌داد به سختی بیمار شده و رنج می‌کشند، به ناگاه در اواسط آن محفل به یکباره مجلس را منقلب می‌کنند.

ایشان در آن حالت با بیان این که «امشب می‌خواهم همه مناسبات و تشریفات و مرجعیت را کنار بگذارم، می‌خواهم روضه‌ای را که در دلم مانده است برایتان بخوانم» به شرح روضه مفصلی از حضرت زهرا سلام‌ الله علیها می‌پردازند و حال خیل انبوده حاضران در آن مجلس را منقلب می‌کنند و آنجاست که حاضران همیشگی مجالس این استاد فقید احساس می‌کنند که اتفاقی در حال رخ دادن است. آیت‌الله تهرانی به خواندن این‌گونه روضه عادت نداشت و این اتفاق بسیار ویژه‌ای در تاریخ مجالس ایشان بود.

درِ نیم سوخته…
توسل من معلوم است و همه‌تان هم می‌دانید؛ توسلم به باطن لیلة القدر است. اوّل چند جمله از خود زهرا سلام‌ الله علیها نسبت به آن حادثه نقل می‌کنم: «وَ‌رَکَلَ‌ الْبَابَ‌ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ‌ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ چنان لگدی به آن درِ نیم‌سوخته زد و آن را بر روی من انداخت، در حالی که من باردار بودم، «وَ النَّارُ تُسْعَرُ»؛ آتش زبانه می‌کشید. زهرا (سلام‌الله علیها) می‌گوید: لگدی زد و در را بر روی من انداخت، «وَ‌تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت بر روی زمین افتادم. آتش زبانه می‌کشید و چهره من را می‌سوزاند. «فَیَضْرِبُ‌ بِیَدِهِ»؛ با دست به من سیلی زد. امّا سیلی چگونه بود؟ «حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی»؛[۱] چنان سیلی محکمی زد که گوشواره‌های من پراکنده شد.


پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج ۳۰، ص349

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۹


متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است:

« ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، دعای به خیر برای خود و دیگران. در سیر مباحثی که کردیم، به مناسبت ایّام عرض کردم تذکّری بدهم. در دو جلسة قبل بیان کردم که بدانید، بحث شخصی نیست، بلکه کلّی است. رابطة مستقیم بین کثرت دعا و قلّت بلا، قلّت دعا و کثرت بلا را که در روایتی از پیغمبراکرم مطرح کردم: «إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاء». در همین زمینه میخواستم تذکّر دیگری بدهم.


تأثیر دیدِ انسان بر دعایش


دیدِ انسان همیشه اینطور است که دیدِ کوتاه و مادّی است یعنی در عالم مادیّت قرار دارد و محدود است. این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده نظر تنگ بر همه چیز و بدتر از همه بر روی دعای شخص اثر میگذارد. یعنی بر روی درخواستهایش از خداوند تأثیر دارد.


آیا از خدا کاری برمیآید؟!


به دو مطلب اشاره میکنم. اوّل: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاریای پیش آمد؛ در این وقت او چون در بستر مادیّت است اوّل فکرش به طرف ابزار مادّی میرود. غیر از این است؟ شخص میخواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیّت را پیش میکشد. غالباً اینطور است چون در بستر مادیّت قرار دارد. بعد سرش که به سنگ میخورد و دیگر میبیند راه‌ها بر او بسته شد، آنوقت یادش میافتد که خدایی هم وجود دارد. میگوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد! و حال اینکه، بدانید! مؤمن نباید اینطور باشد. آن کسی که اعتقاد به مبدأ و معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیَدِه»؛ تمام امور در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛  این شخص اوّل چه کسی به یادش میآید؟ منبع قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادّی مثل حسن و حسین و تقی و نقی و... نمیرود که بعد هم اگر درست شد تصوّر بکند که این واسطهها کردهاند. اینها را قبلاً مفصّل عرض کردهام امّا میخواستم تذکّر بدهم. مؤمن نباید اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اوّل خدا. بگوید: خدایا! این مشکل پیش آمده، مشکل من را حل کن.


خدا دعاهای کوچک را هم میپذیرد!


مطلب دوّم که این هم منشأاش ضعف ایمان است، این است که بنده تصوّر میکند، نسبت به کارهای بسیار بسیار مهم باید سراغ خدا رفت و در مورد کارهای کوچک اینطور نیست. این برای ضعف ایمان است.


ما ضعف ایمان داریم!


به شما بگویم، وقتی میخواهید دعا کنید بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاها است؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. اینکه تصوّر کنم: «فقط چیزهای قابل اعتنا و بزرگ را با خدا مطرح کنم نه کوچکها را» از ضعف ایمان است. واقع این است که این شخص خداشناس نیست. ما در معرفت خود نسبت به خالق نقص داریم.


تو کوچک هستی، نه خدا!


دعا، کوچک و بزرگ ندارد و خدا هم خستگی‌ناپذیر است! او این دعا را خیلی هم دوست دارد. همة اینها را بحث کردهام و نمیخواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکّری برای لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده! خودت را از قالب حقارت بیرون بکش! تو کوچک هستی و کوچک هم فکر میکنی؛ طرفِ خود را اصلاً نشناختهای. تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانهات بیاید و در بزند و بگوید: این را میخواهم، آن را میخواهم، دیگر در را بر روی او باز نمیکنی. غیر از این است؟ امّا خالق تو اینطور نیست، اگر ده تا، یازده تا بشود امروز بیشتر از تو خوشش میآید و اگر یازده تا بشود دوازده تا، بیشتر خوشش میآید. این جزو معارف ما است.


مراجعة بیشتر، معرفت بالاتر


اینها سرّ دارد؛ چون، مراجعة بیشتر، کاشفِ از معرفت بالاتر، نسبت به کسی است که از او درخواست میکنم و او را همهکاره میدانم. دلیل بر این میشود، که همه چیز دست او است، از دست او بر میآید و کسی غیر از او نمیتواند انجام دهد؛ این کاشف از معرفت است.


آن چیزی که از دیگری میخواهی، از خدا بخواه


در روایتی داریم که از پیغمبراکرم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلّیاللهعلیهوالهوسلّم): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَحَبَ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خداوند چیزی را برای خودش دوست میدارد، امّا همان را برای خلق خودش مبغوض میدارد. برای خودش خوشش میآید امّا برای مخلوق خود بدش میآید. توضیح اینکه: «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ»؛ بدش میآید از عبدی که گرفتار شده و به مثل خودش رو میاندازد، «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ». اینکه بندههایش برای کارهایشان از هم درخواست کنند و به همدیگر مراجعه کنند. «وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ»؛ و دوست دارد که از او درخواست کنند. به این و آن رو بیاندازی بدش میآید امّا به او رو بیاندازی خوشش میآید. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ»؛ هیچچیز در نزد خدا محبوب‌تر از این نیست که در خانهاش را بزنی و بگویی میخواهم، میخواهم، میخواهم. بر خلاف من و تو، که اگر بچّهمان هم باشد بیرونش میکنیم. خدا که من و تو نیست. چون او را نشناختهایم که تمام خزائن وجود در ید قدرت او است.


خدایا! بند کفش میخواهم!


«فَلَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ» پس خجالت نکشد و حیا نکند، به اینکه یکی از شما از خدا درخواست کند. اگر میخواهی، خجالت و حیا ندارد. «وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ»؛ پیغمبر سطح را اینقدر پائین آورد. نگاه نکن به اینکه تصوّر کنی حاجتهایت بد است. مثل اینکه بند کفشت گم شده؛ بگویی: خدا! بند کفش میخواهم! ببین کار را به کجا رساند.


کوچکی و بزرگی در نزد خدا مطرح نیست


روایات زیاد داریم. روایتی از امام باقر(علیهالسّلام) در ارتباط با همین که گفتم است: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوَائِجِکُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُمْ»؛ فکر نکنید که حاجت، کوچک است. بلکه محبوبترین بندگان آن بندهای است که از خدا بخواهد؛ کوچک و بزرگ ندارد. در آن روایت دارد از امام باقر(علیهالسّلام) میفرماید: «لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا فَإِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ». حضرت مطلب را خیلی زیبا بیان میکنند که: اینجا کوچکی و بزرگی خبری نیست.


تنگ نظری را کنار بگذارید


تذکّر عمده ای که میخواهم بدهم این است؛ در بین سال به خصوص برای دعا و حوائج زمانهایی را آورده اند و از نظر ارزشی ما را ترغیب کرده اند که اهمیّت دارد. مثل ماه مبارک رمضان و در ماه رمضان هم لیالی قدر که گفته اند باید کمال بهره برداری را برد. نظر تنگی را کنار بگذارید و فرو گذار نکنید. البته یک سنخ مسائل است که نمیخواهم وارد آن بشوم و فقط مطلب کلّی را میخواهم عرض کنم. ما نباید در دعاها و درخواستهایمان از خداوند کوتاه بیاییم و هیچ چیز نباید برای ما مانع و رادع بشود از اینکه درخواست کنیم، حالا در هر رابطه ای که میخواهد باشد. اوّل خدا، وسط خدا، آخر خدا! هرچه برایم پیش میآید اوّل خدا را در نظر بگیرم. این هیچ منافاتی هم با توسّل به وسائل ندارد.

مصائب علی(علیهالسّلام)


در روایت دارد، بعد از اینکه آن خبیث به علی(علیهالسّلام) ضربت زد. علی(علیهالسّلام) بقیّة نماز را نشسته خواند یعنی حضرت دیگر تاب ایستادن را نداشت. در روایت دارد، به یمین و یسار متمایل میشد و حضرت نمیتوانست بدن خودش را نگه دارد. امام حسن را جای خودشان گذاشتند تا نماز را تمام کند. در روایت دارد، نماز که تمام شد سر پدر را به دامن گرفت و شروع کرد به گریه کردن. این جملات را میگفت: پدر پشت مرا شکستی... تعبیرات عجیبی است. علی(علیهالسّلام) چشمهایش را باز کرد و گفت: پسرم از این به بعد دیگر پدرت هیچ الم و دردی ندارد. ببینید، چقدر به علی(علیهالسّلام) سخت گذشته که این را میگوید. پسرم! گریه نکن، الآن جدّات و جدّهات، خدیجه و مادرت فاطمه حاضر هستند. حوریان بهشت آمدهاند و در انتظار پدر تو هستند.


حاج آقا مجتبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۸