موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۱۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

مسعود اخوان مدیر کل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت گفت: آخرین کاروان اعزامی به عتبات عالیات که در 12 تیرماه اعزام شده بودند در 19 تیرماه به ایران باز خواهند گشت. بر این اساس هیچ کاروانی از تاریخ 19 تیرماه تا اول مرداد ماه در عراق نخواهد داشت.

وی بیان کرد: از آنجا که اعزام زائران عتبات عالیات به عراق در تمام ایام سال صورت می‌گیرد و چون در سال این هتل‌ها به طور مستمر در اختیار زائران می‌باشند و هیچ فرصتی برای تعمیرات و رسیدگی به اتاق‌ها وجود ندارد. لذا سازمان تصمیم گرفت که فرصتی کوتاهی را ایجاد کند که برخی از تعمیرات و موارد مورد نیاز جهت رعایت بهداشت در این ایام انجام شود.

اخوان افزود: بر همین اساس و جهت نظارت بر سم پاشی و تعمیرات هتل‌ها دو تیم کارشناسی از شرکت شمسا به عراق اعزام شده‌اند. این کارشناسان وظیفه دارند به همه هتل‌های طرف قرارداد سرکشی کرده و از نزدیک شاهد انجام تعمیرات باشند و با بازبینی هتل برخی از موارد را به هتل داران جهت تعمیر و اصلاح تذکر دهند.

مدیرکل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت بیان کرد: بر اساس ظرفیت‌های ایجاد شده، مرحله جدید اعزام زائران ایرانی به عتبات عالیات پس از توقف 15 روزه اعزام‌ها در اول مردادماه و مصادف با نیمه نخست ماه مبارک رمضان و تولد امام حسن مجتبی (ع) آغاز می‌شود.

وی در خصوص مرحله نخست اعزام‌ها در نیمه دوم ماه رمضان افزود: برای اعزام در مرحله نخست و ایام شب‌های قدر نیاز به پیش ثبت‌نام نیست و همه متقاضیان اعزام از دو طریق می‌توانند جهت اعزام ثبت‌نام کنند. متقاضیان می‌توانند با مراجعه به دفاتر حج و زیارت نسبت به نام نویسی در کاروان‌ها اقدام کنند. همچنین اخوان ادامه داد: متقاضیان می‌توانند با مراجعه به سایت ثبت‌نام اعزام زائران عتبات عالیات بدون مراجعه به دفاتر حج و زیارت ثبت‌نام کنند.

مدیرکل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت گفت: پس از اتمام اعزام‌های مرحله جدید، دور دوم اعزام‌ها از 29 مرداد ماه آغاز می‌شود و تا 15 مهر ماه سال 92 ادامه خواهد داشت.

وی خاطر نشان کرد: اعزام‌های مرحله دوم مانند اعزام‌های گذشته به صورت پیش ثبت نام اینترنتی است که زمان آن و چگونگی مراجعه به سامانه، از طریق رسانه‌های جمعی اعلام می‌شود.


منبع:ابنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۴۶

به مناسبت ماه مبارک رمضان نرم‌ افزار مذهبی دارای بخش‌ هایی شامل محاسبه و نمایش اوقات شرعی، پخش اذان و هشدار بیدارباش وقت سحر توسط مؤسسه پرشه پردازش عرضه می شود.

پخش دعای ربنا، نمایش ادعیه ماه مبارک رمضان، ذکر شمار، تشخیص و محاسبه اوقات شرعی توسط مکان‌ یاب ماهواره‌ای، نمایش دعای روز از قابلیت‌ های دیگر این نرم‌ افزار به حساب می‌ آید.

کاربران می‌توانند به اوقات شرعی محل سکونت خود و یا هر مکان دیگر از طریق مکان‌ یاب دستگاه و یا انتخاب از بین شهرها دسترسی داشته باشند. در این نرم‌افزار همچنین می‌توان دعای روز‌های ماه مبارک رمضان را خواند و با استفاده از ذکر شمار برنامه‌، تعداد ذکر خود را برای ادامه، ذخیره کنید.

علاقه‌مندان برای دریافت این نرم‌افزار می‌توانند از طریق لینک زیر آن را دریافت و نصب کنند. این نرم‌ افزار ویژه گوشی‌ هایی با سیستم‌ عامل اندروید است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۵
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۱:۴۱

جز1 تدبر در قرآن / یک آیه از جزء اول تفسیر المیزان تدبر در قرآن آیه 62 سوره مبارکه بقره

« آیه ۶۲ سوره مبارکه بقره »

ترجمه آیه:
بدرستى کسانیکه مؤمنند و کسانیکه یهودى و نصرانى و صابئى هستند هر کدام بخدا و دنیاى دیگر معتقد باشند و کارهاى شایسته کنند پاداش آنها پیش پروردگارشان است نه بیمى دارند و نه غمگین شوند .

بخشی از تفسیر آیه شریفه در تفسیر المیزان:
ایمان ظاهرى و ایمان واقعى
در این آیه مسئله ایمان تکرار شده ، و منظور از ایمان دومى بطوریکه از سیاق استفاده میشود، حقیقت ایمان است ، و این تکرار مى فهماند: که مراد از (الذین آمنوا)، در ابتداى کسانى هستند که ایمان ظاهرى دارند، و باین نام و باین سمت شناخته شده اند،

بنابراین معناى آیه این میشود: (این نامها و نامگذاریها که دارید، از قبیل مؤمنین ، یهودیان ، مسیحیان ، صابئیان ، اینها نزد خدا هیچ ارزشى ندارد، نه شما را مستحق پاداشى مى کند، و نه از عذاب او ایمن میسازد).

همچنانکه یهود و نصارى بنا بحکایت قرآن مى گفته اند: (لن یدخل الجنة ، الا من کان هودا او نصارى )، (داخل بهشت نمیشود، مگر کسى که (بخیال ما یهودیان ) یهودى باشد، و یا کسیکه (بزعم ما مسیحیان نصارى باشد)، بلکه تنها ملاک کار، و سبب احترام ، و سعادت ، حقیقت ایمان بخدا و روز جزاء است ، و نیز عمل صالح است .

و بهمین جهت در آیه شریفه نفرمود: (من آمن منهم )، (هر کس از ایشان ایمان بیاورد)، یعنى ضمیرى بموصول (الذین ) برنگرداند، با اینکه در صله برگرداندن ضمیر بموصول لازم بود، تا آن فائده موهومى را که این طوائف براى نامگذاریهاى خود خیال مى کردند، تقریر نکرده باشد، چون اگر ضمیر برمى گرداند، نظم کلام ، این تقریر و امضاء را مى رسانید.

و این مطلب در آیات قرآن کریم مکرر آمده ، که سعادت و کرامت هر کسى دائر مدار و وابسته بعبودیت است ، نه بنام گذارى ، پس ‍ هیچ یک از این نامها سودى براى صاحبش ندارد، و هیچ وصفى از اوصاف کمال ، براى صاحبش باقى نمى ماند، و او را سود نمى بخشد، مگر با لزوم عبودیت .

و حتى این نامگذاریها، انبیاء را هم سود نمیدهد، تا چه رسد بپائین تر از آنان همچنانکه مى بینیم : خدایتعالى در عین اینکه انبیاء خود را با بهترین اوصاف مى ستاید مع ذلک درباره آنان مى فرماید: (و لو اشرکوا، لحبط عنهم ما کانوا یعملون )، (انبیاء هم اگر شرک بورزند، اعمالى که کرده اند بى اجر میشود).

و در خصوص اصحاب پیامبر اسلام ، و کسانیکه به وى ایمان آوردند، با آنکه در جاى دیگر از عظمت شاءن و علو قدرشان سخن گفته ، مى فرماید: (وعداللّه الذین آمنوا، و عملوا الصالحات منهم : مغفرة و اجرا عظیما)، (خدا به بعضى از کسانیکه ایمان آورده ، و عمل صالح کرده اند، وعده مغفرت و اجر عظیم داده است )، که کلمه (منهم )، وعده نامبرده را مختص به بعضى از ایشان کرده ، نه همه آنان .

و نیز درباره دیگران که آیات خدا بسویشان آمده ، فرموده : (و لو شئنا لرفعناه بها، ولکنه اخلد الى الارض ، و اتبع هویه )، (و اگر میخواستیم او را با آیات خود بلند مى کردیم ، ولى او بزمین گرائید، و از هواى خود پیروى کرد)، و از این قبیل آیات دیگریکه تصریح دارد: بر اینکه کرامت و سعادت مربوط بحقیقت است ، نه بظاهر.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۹


از ابن عباس روایت کرده‏اند: که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله براى روزه هر روز ماه مبارک رمضان فضیلت بسیار بیان فرمود و براى‏ هر روز دعاى مخصوصى با فضیلت و ثواب بسیار براى آن ذکر کرد که ما به بیان اصل دعا اکتفا مى‏کنیم:


روز اول:


اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ 


خدایا روزه‏ام را در این ماه روزه روزه‏داران قرار ده،و شب‏زنده‏دارى‏ام را شب‏زنده‏دارى شب‏زنده‏داران،و بیدارم کن در آن از خواب بى‏خبران،و ببخش گناهم را در آن اى معبود جهانیان،و از من درگذر، اى درگذرنده از گنهکاران.


روز دوم:


اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ 


خدایا مرا در این ماه به خشنودى‏ات نزدیک کن،و از خشم و انتقامت‏ برکنار دار،و به قرائت آیاتت موفق کن،اى مهربان‏ترین مهربانان.


روز سوم:


اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیبا مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ

 

خدایا در این ماه به من تیزهوشى و بیدارى عنایت فرما،و از بى‏خردى و اشتباه دورم ساز،و از هر خیرى که در این ماه نازل مى‏کنى،برایم بهره‏اى قرار ده،و به حق جودت اى جودمندترین جودمندان‏ 


روز چهارم:


اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ 


خدایا در این ماه براى برپاداشتن امرت نیرمند ساز مرا،و شیرینى ذکرت را به من بچشان،و اداى شکرت‏ را به من الهام فرما،و به نگهدارى و پوششت نگاهم بدار،اى بیناترین بینندگان


روز پنجم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ 


خدایا قرار ده مرا در این ماه از آمرزش‏جویان،و از بندگان شایسته‏ فرمانبردار،و از اولیاى مقرّبت،به رأفتت اى مهربان‏ترین مهربانان‏


روز ششم:


اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لا تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ 


خدایا مرا در این ماه به خاطر نزدیک شدن به نافرمانى‏ات وامگذار،و با تازیانه‏هاى انتقامت عذاب مکن،و از موجبات خشمت دورم بدار،به فضل و عطاهایت،اى نهایت دلبستگى دل‏شدگان.


روز هفتم:


اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ 


خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب‏زندارى‏اش یارى ده،و از لغزشها و گناهانش دورم بدار، و ذکرت را همواره روزى‏ام کن،به توفیقت اى راهماى گمراهان.


روز هشتم:


اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ 


خداى در این ماه مهرورزى به ایتام،و خواندن طعام،و آشکار کردن سلام،و همنشینى با اهل کرامت را نصبم فرما،به عطایت اى پناهگاه آرزومندان.


روز نهم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ 


خدایا براى من در این ماه بهره‏اى از رحمت گسترده‏ات قرار ده،و به جانب دلایل‏ درخشانت راهنمایى کن،و به سوى خشنودى فراگیرت متوجه کن،به مهرت اى آرزوى مشتاقان.


روز دهم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ 


خدایا مرا در این ماه از توکل‏کنندگان،و از رستگاران نزد خود،و از مقرّبان درگاهت قرار بده،به احسانت اى هدف جویندگان.


روز یازدهم:


اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ 


خداى در این ماه نیکى را پسندیده من گردان،و نادرستیها و نافرمانیها را مورد کراهت من قرار ده،و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان به یارى‏ات اى فریادرس دادخواهان.


روز دوازدهم:


اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ 


خدایا مرا در این ماه به پوشش و پاکدامنى بیاراى،و به لباس قناعت و اکتفا به اندازه حاجت بپوشان‏ و بر عدالت و انصاف وادارم نما،و مرا در این ماه از هرچه مى‏ترسم ایمنى ده،به نگهدارى‏ات اى نگهدارنده‏ هراسندگان.


روز سیزدهم:


اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِینِ

 

خدایا مرا در این ماه از آلودگیها و ناپاکیها پاک کن،و بر شدنیهاى مورد تقدیرت‏ شکیبایم گردان،و به پرهیزگارى و هم‏نشینى با نیکان توفیقم ده،به یارى‏ات اى نور چشم درماندگان‏


روز چهاردهم:


اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لا تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضا لِلْبَلایَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ 


خدایا مرا در این ماه بر لغزشها سرزنش مکن،و از خطاها و افتادن در گناهان دور بدار،و هدف بلاها و آفات قرار مده،به عزّتت اى عزّت مسلمانان.


روز پانزدهم:


اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ 


خدایا در در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن،و سینه‏ام را براى انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن به امان دادنت اى امان‏ده‏ هراسندگان.


روز شانزدهم:


اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِکَ إِلَى [فِی‏] دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیَّتِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ 


خدایا مرا در این ماه به همراهى و همسویى با نیکان توفیق ده،و از همنشینى با بدان دور بدار و به حق رحمتت به خانه آرامش جایم ده،و به پرستیدگى‏ات اى پرستیده جهانیان.


روز هفدهم:


اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ یَا عَالِما بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 


خدایا مرا در این ماه به سوى کارهاى شایسته هدایت فرما،و حاجتها و آرزوهایم را برآور،اى آن‏که نیاز به‏ روشنگرى و پرسش ندارد،اى آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست


روز هیجدهم:


اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِکَ یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ 


خدایا مرا در این ماه به برکتهاى سحرهایش آگاه کن،و دلم را با روشنایى انوارش روشنى بخش،و تمام‏ اعضایم را به پیروى آثارش بگمار،به نروت اى نوربخش دلهاى عارفان.


روز نوزدهم:


اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَى خَیْرَاتِهِ وَ لا تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِیا إِلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ 


خدایا در این ماه بهره‏ام را از برکتهایش کامل گردان،و راهم را به سوى نیکیهایش هموار نما،و از پذیرفته‏خوبیهایش محرومم مساز،اى هدایت‏ کننده به سوى حق آشکار


روز بیستم:


اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ أَغْلِقْ عَنِّی فِیهِ أَبْوَابَ النِّیرَانِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ یَا مُنْزِلَ السَّکِینَةِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ 


خدایا در این ماه درهاى بهشتهایت را به رویم باز کن،و درهاى آتش دوزخ را به روزیم‏ بربند،و به تلاوت قرآن موفقم بدار،اى فرو فرستنده آرامش در دل مؤمنان.


روز بیست و یکم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ دَلِیلا وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلا وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلا وَ مَقِیلا یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِینَ 


خدایا در این ماه براى من به سوى خشنودى‏ات دلیلى قرار مده،و براى شیطان راهى به سوى من‏ قرار مده،و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده،اى برآورنده حاجات خواهندگان.


روز بیست و دوم:


اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ 


خدایا در این ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا،و برکاتت را بر من نازل فرما،و به موجبات‏ خشنودى‏ات موفقم بدار،و در میان بهشتهایت جایم ده،اى برآورنده خواهش درماندگان‏


روز بیست و سوم:


اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ 


خدایا در این ماه از گناهانم شست‏وشویم ده،و از عیبها پاکم کن،و دلم را به پرهیزکارى دلها بیازماى،اى نادیده‏گیرنده لغزشهاى اهل گناه.


روز بیست و چهارم:


اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لا أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِینَ 


خدایا در این ماه‏ آنچه تو را خشنود مى‏کند از تو درخواست مى‏کنم،و از آنچه تو را ناخشنود مى‏کند به تو پناه مى‏آورم،و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانى‏ات‏ را خواستارم،اى بخشنده به نیازمندان.


روز بیست و پنجم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ مُسْتَنّا بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّینَ 


خدایا مرا در این ماه دلبسته اولیا، و دشمن دشمنانت قرار ده،و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان،اى نگهدارنده دلهاى پیامبران‏


روز بیست و ششم:


اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیِی فِیهِ مَشْکُورا وَ ذَنْبِی فِیهِ مَغْفُورا وَ عَمَلِی فِیهِ مَقْبُولا وَ عَیْبِی فِیهِ مَسْتُورا یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ 


خدایا کوششم را در این ماه مورد سپاس،و گناهم را آمرزیده،و عملم را پذیرفته،و عیبم را پوشیده قرار ده،اى شنواترین شنوایان.


روز بیست و هفتم:


اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَءُوفا بِعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ 


خدایا در این ماه فضیلت شب قدر را روزى‏ام ساز،و کارهایم را از سختى به آیانى برگردان،و پوزشهایم را بپذیر،و گناه و بار گران را از گرده‏ام بریز،اى مهربان به بندگان شایسته.


روز بیست و هشتم:


اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ 


خدایا بهره‏ام را در این ماه از مستحبات‏ فراوان کن،و مرا با تحقق درخواستها اکرام فرما،و از میان وسایل وسیله‏ام را به سویت نزدیک‏ کن،اى که پافشارى اصرارورزان مشغولش نسازد.


روز بیست و نهم:


اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ یَا رَحِیما بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ 


خدایا در این ماه با رحمتت فروگیر و توفیق و خود نگهدارى نصیبم کن،و از تیرگیهاى تهمت دلم را پاک گردان،اى مهربان به بندگان‏ با ایمان.


روز سى‏ام:


اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ بِالشُّکْرِ وَ الْقَبُولِ عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ یَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ بِحَقِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. 


خدایا روزه‏ام را در این ماه،بر پایه آنچه تو و پیامبر آن را مى‏پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده،درحالى‏که فروعش بر اصولش استوار باشد،به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش،و سپاس‏ خداى را پروردگار جهانیان.


مؤلف گوید: تقدیم و تأخیر دعاها و عبارات هر یک را در کتابهاى متعدّد دعا مختلف ذکر کرده‏اند،چون روایت مربوط به این‏ دعاها را معتبر نمى‏دانم، متعرض تقدیم و تأخیر اصل دعاها و عبارات آنها نشدم. کفعمى دعاى روز بیست‏ و هفتم را در روز بیست‏ و نهم‏ ذکر نموده و موافق مذهب شیعه خواندن دعاى روز بیست‏ و هفتم در روز بیست‏ و سوم دور نیست که مناسب‏تر باشد.


منبع: مفاتیح الجنان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۵۸


اندرون از طعام خالی دار --- تا در او نور معرفت بینی

تهی از حکمتی به علت آن --- که پُری از طعام تا بینی



امام صادق (ع) فرمودند : "هرگاه روزه گرفتی پس باید گوش و چشم و موی تو نیز روزه باشد. امام چیزهای دیگری را نیز بر شمرد و فرمود : نباید روزی که روزه هستی با روزی که روزه نیستی یکسان باشد" اصول کافی ،ج4 ، ص87

پیامبر اکرم(ص) : "چه بسا شب زنده دارانی که که بهره اش از شب زنده داری اش فقط ایستادن (وشب بیداری ) است و چه بسا روزه داری که بهره اش از روزه داری فقط عطش و تشنگی است." بحارالانوار ، ج96 ، ص 374

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۴۱

روز اوّل: در آن چند عمل مستحبّ است:


اوّل:غسل نمودن در آب جارى، و بر سر ریختن سى کف دست آب، که در تمام طول سال باعث ایمنى از همه دردها و بیماریهاست.


دوم: کفى از گلاب به روى خویش بزند، تا از خوارى و پریشانى‏ نجات یابد و قدرى هم به سر خود بمالد، تا در آن سال از سرسام[در برخى نسخه‏ها:برسام،به معنى بیمارى سینه]ایمن گردد.


سوّم: دو رکعت نماز اول ماه را بجا آورد و صدقه بدهد.


چهارم:دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره‏هاى«حمد» و«انّا فتحنا» را و در رکعت دوم سوره«حمد» و هر سوره دیگرى را که بخواهد بخواند، تا حق تعالى در آن سال بدی ها را از او دور سازد، و تا سال آینده در پناه خدا باشد.


پنجم: پس از طلوع فجر این دعا را بخواند:


اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ . 


خدایا ماه رمضان رسید، تو روزه‏ اش را بر ما واجب نموده‏اى، و قرآن را در آن براى‏ هدایت مردم، و دلایل روشنى از هدایت و شناسایى از باطل نازل کرده‏اى. خدایا ما را بر روزه‏اش یارى کن، و آن را از ما بپذیر، و این ماه را از ما به سلامت دریافت کن، و آن را براى ما از سوى خویش در آسانى و عافیت سالم بدار، همانا تو بر هر چیز توانایى.


ششم: دعاى چهل‏ و چهارم صحیفه کامله را اگر در شب قبل نخوانده بخواند.


هفتم: علاّمه مجلسى در«زاد المعاد» فرموده که شیخ کلینى و شیخ طوسى و دیگران به سند صحیح روایت کرده‏اند که حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: در ماه مبارک رمضان‏ در آغاز سال، یعنى روز اول این ماه -چنان‏که علما فهمیده‏اند- این دعا را بخوان، و فرمود: هر که این دعا را براى رضاى‏ خدا، و بدون آمیختگى با اغراض ناپسند و ریا بخواند، در آن سال فتنه و گمراهى و آفتى که به دین یا بدنش ضرر برساند به‏ او نرسد، و حق تعالى او را از شرّ آنچه از بلاها در آن سال واقع مى‏ شود حفظ مى‏نماید. و دعا این است:


اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَانَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی تَوَاضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی قَهَرَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلا قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ یَا بَاقِیا بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی یُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلاءِ، 


خدایا از تو درخواست مى‏کنم به آن نامت که همه‏ چیز در برابرش فروتن شده، و به رحمتت که همه‏ چیز را فرا گرفته، و به عظمتت که همه‏ چیز در آستانش تواضع نموده، و به عزّتت که بر همه‏ چیز چیره گشته، و به نیرویت که همه‏ چیز در برابرش خضوع یافته، و به جبروتت که بر همه‏ چیز غالب گشته، و به علمت که همه‏ چیز را فرا گرفته، اى‏ نور، اى قدوس، اى اول پیش از هر چیز، اى باقى پس از هر چیز، اى خدا، اى مهربان، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از من بیامرز گناهانى را که نعمتها را دگرگون مى‏سازد، و بیامرز گناهانى را که کینه‏ها را فرو مى‏فرستد، و بیامرز گناهانى را که امید به تو را قطع مى‏کند، و بیامرز گناهانى را که دشمنان را چیره مى‏سازد، و بیامرز گناهانى را که دعا را بر مى‏ گرداند، و بیامرز گناهانى را که مردم به سبب آن سزاوار نزول بلا مى‏شوند،


وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ الَّتِی لا تُرَامُ وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّ مَا أُحَاذِرُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ إِسْرَافِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جَبْرَئِیلَ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمَا سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ یَا عَظِیمُ أَنْتَ الَّذِی تَمُنُّ بِالْعَظِیمِ، 


و بیامرز گناهانى را که بارش آسمان را باز مى‏ دارد، و بیامرز گناهانى را که پرده‏ ها را کنار مى‏ زند، و بیامرز گناهانى را که در نابودى شتاب مى‏ افکند، و بیامرز گناهانى را که سبب پشیمانى مى‏ گردد، و بیامرز گناهانى را که‏ پرده‏ها را مى‏ درد،و زره محکمت را بر من بپوشان زرهى که نفوذ ناپذیر است، و مرا از شرّ آنچه در شب و روز و آینده این سال از آن حذر مى‏ کنم عافیت بخش. خدایا پروردگار آسمان هاى هفتگانه، و پروردگار زمین هاى‏ هفتگانه، و آنچه در آنهاست، و آنچه میان آنهاست، و پروردگار عرش بزرگ، و پروردگار سوره«حمد» و قرآن‏ عظیم، و پروردگار اسرافیل و میکاییل و جبرییل، و پروردگار محمّد(درود خدا بر او و خاندانش) آقاى رسولان و پایان‏ بخش پیامبران، از تو مى‏ خواهم به حق ذات پاکت و به حق آنچه خود را به آن نام نهادى، اى بزرگ تویى‏ که به نعمت بزرگ تفضّل مى‏کنى،


وَ تَدْفَعُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ تُعْطِی کُلَّ جَزِیلٍ وَ تُضَاعِفُ [مِنَ‏] الْحَسَنَاتِ بِالْقَلِیلِ وَ بِالْکَثِیرِ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ یَا قَدِیرُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَلْبِسْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ سِتْرَکَ وَ نَضِّرْ وَجْهِی بِنُورِکَ وَ أَحِبَّنِی بِمَحَبَّتِکَ وَ بَلِّغْنِی رِضْوَانَکَ وَ شَرِیفَ کَرَامَتِکَ وَ جَسِیمَ عَطِیَّتِکَ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ مَا عِنْدَکَ وَ مِنْ خَیْرِ مَا أَنْتَ مُعْطِیهِ أَحَدا مِنْ خَلْقِکَ وَ أَلْبِسْنِی مَعَ ذَلِکَ عَافِیَتَکَ یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَى وَ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى وَ یَا عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ وَ یَا دَافِعَ مَا تَشَاءُ مِنْ بَلِیَّةٍ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ فِطْرَتِهِ، 


و هر محدوزى را دفع مى‏کنى، و هر نعمت برجسته‏اى را عطا مى‏ نمایى، و نیکی ها را به کم و زیاد دو چندان‏ مى‏ سازى، و هرکارى که بخواهى انجام مى‏ دهى، اى توانا اى خدا، اى مهربان، بر محمّد و اهل بیتش درود فرست، و در آینده این سال لباس سترت را بر من بپوشان، و چهره‏ام را به نورت شاداب ساز، و به دوستى‏ ات دوستم بدار، و و مرا به خشنودیت، و شریف کرامتت، و بزرگ عطایت برسان، و به من عطا کن از بهترین چیزى‏ که نزد توست و بهترین چیزى‏ که به بنده‏اى از بندگانت عطا مى‏ فرمایى، و افزون بر این لباس عافیت و تندرستى بر من بپوشان، اى جایگاه‏ هر شکایت، اى حاضر در هر گفتگوى پنهان، اى داناى هر نهان، اى دفع کننده بلاها آنگونه که خواهى، اى بزرگوار گذشت‏ اى نیکو در گذر، مرا بر آیین ابراهیم و بر فطرت او،


وَ عَلَى دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى خَیْرِ الْوَفَاةِ فَتَوَفَّنِی مُوَالِیا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ اللَّهُمَّ وَ جَنِّبْنِی فِی هَذِهِ السَّنَةِ کُلَّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ وَ اجْلِبْنِی إِلَى کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُقَرِّبُنِی مِنْکَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ امْنَعْنِی مِنْ کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یَکُونُ مِنِّی أَخَافُ ضَرَرَ عَاقِبَتِهِ وَ أَخَافُ مَقْتَکَ إِیَّایَ عَلَیْهِ حِذَارَ أَنْ تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی فَأَسْتَوْجِبَ بِهِ نَقْصا مِنْ حَظٍّ لِی عِنْدَکَ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ. 


و بر دین محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد) و روش او، و بر بهترین مرگ‏ها بمیران، بمیران درحالى‏ که دوستدار اولیایت، و دشمن دشمنانت باشم. خدایا مرا در این سال از هر کار یا گفتار یا کردارى که از تو دورم مى‏ کند برکنار دار، و به جانب هر عمل یا گفتار یا کردارى که مرا در این سال به تو نزدیک مى‏کند جلب نما، اى مهربان‏ ترین مهربانان، و بازدار مرا از هر عمل یا گفتار یا کردارى که از من سر مى‏ زند، و من از سرانجام زیان بارش مى‏ترسم، و از خشمت به خاطر آن بر خود بیمناکم، ترسم از این است‏ که روى کریمانه‏ ات را از من بگردانى در نتیجه سزاوار کاستى بهره‏ اى که پیش تو دارم گردم، اى پرلطف اى مهربان‏ 


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ فِی حِفْظِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ فِی کَنَفِکَ وَ جَلِّلْنِی سِتْرَ عَافِیَتِکَ وَ هَبْ لِی کَرَامَتَکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لا إِلَهَ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی تَابِعا لِصَالِحِی مَنْ مَضَى مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مُسَلِّما لِمَنْ قَالَ بِالصِّدْقِ عَلَیْکَ مِنْهُمْ وَ أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ [یَا إِلَهِی‏] أَنْ تُحِیطَ بِی خَطِیئَتِی وَ ظُلْمِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی وَ اتِّبَاعِی لِهَوَایَ وَ اشْتِغَالِی بِشَهَوَاتِی فَیَحُولُ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَحْمَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ فَأَکُونَ مَنْسِیّا عِنْدَکَ مُتَعَرِّضا لِسَخَطِکَ وَ نِقْمَتِکَ اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی لِکُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّی وَ قَرِّبْنِی إِلَیْکَ زُلْفَى اللَّهُمَّ کَمَا کَفَیْتَ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَوْلَ عَدُوِّهِ وَ فَرَّجْتَ هَمَّهُ وَ کَشَفْتَ غَمَّهُ [کَرْبَهُ‏] وَ صَدَقْتَهُ وَعْدَکَ وَ أَنْجَزْتَ لَهُ عَهْدَکَ، 


خدایا در آینده این سال مرا در حفظ و پناه و حمایت خود قرار ده، و پرده تندرستى را بر من بپوشان، و از کرامتت بر من ببخش، عزیز است پناه تو، و بزرگ است ثناى تو، و معبودى جز تو نیست. خدایا مرا پیرو شایستگان از اولیاى گذشته‏ات قرار ده، و به آنان ملحقم فرما، و تسلیم آن‏که از آنان از طرف تو راست‏ گفت قرارم ده، خدایا به تو پناه مى‏آورم از اینکه خطایم و ستمم، و زیاده‏ روى بر نفسم، و پیروى‏ از هوا و هوسم، و سرگرمى‏ ام به شهوت بر من احاطه کند، در نتیجه همه اینها بین من و رحمت و خشنودى‏ ات دیوار گردد، و من نزد تو فراموش شوم، و در معرض خشم و کینه‏ ات قرار گیرم. خدایا مرا براى هر عمل شایسته‏ اى که به سبب آن از من خشنود شودى‏ موفق بدار، و مرا به مقام قربت نزدیک کن. خدایا چنان‏ که از پیامبرت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش) هراس از دشمنش را کفایت کردى، و اندوهش را برطرف نمودى، و غمش را زدودى، و وعده‏ات را به او وفا کردى، و پیمانت را برایش به پایان آوردى.


اللَّهُمَّ فَبِذَلِکَ فَاکْفِنِی هَوْلَ هَذِهِ السَّنَةِ وَ آفَاتِهَا وَ أَسْقَامَهَا وَ فِتْنَتَهَا وَ شُرُورَهَا وَ أَحْزَانَهَا وَ ضِیقَ الْمَعَاشِ فِیهَا وَ بَلِّغْنِی بِرَحْمَتِکَ کَمَالَ الْعَافِیَةِ بِتَمَامِ دَوَامِ النِّعْمَةِ عِنْدِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ ظَلَمَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی حَصَرَتْهَا حَفَظَتُکَ وَ أَحْصَتْهَا کِرَامُ مَلائِکَتِکَ عَلَیَّ وَ أَنْ تَعْصِمَنِی إِلَهِی [اللَّهُمَ‏] مِنَ الذُّنُوبِ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ آتِنِی کُلَّ مَا سَأَلْتُکَ وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیهِ فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. 


خدایا به همانگونه هراس این سال و آفات و امراض و فتنه‏ها و شرور و اندوهها و تنگى‏ معیشت را در آن از من کفایت کن، و به رحمتت مرا به کمال عافیت، با کامل کردن ریزش نعمت بر من تا پایان عمرم برسان از تو درخواست مى‏کنم درخواست کسى‏که بد کرده و ستم روا داشته و درمانده شده و اعتراف به گناه نموده است، و از تو درخواست مى‏کنم که مرا بیامرزى‏ از آنچه از گناهان بر من گذشته، که آنها را نگهبانانت ثبت نموده و بزرگوار فرشتگانت برشمرده‏اند و اینکه خدایا در آنچه‏ از عمرم باقى مانده، تا پایان عمر مرا از گناهان نگاه دارى، اى خدا، اى بخشنده، اى مهربان، بر محمّد و اهل بیت محمّد درود فرست، و هر آنچه از تو خواستم، و در طلب آن به جانب تو رغبت نمودم به من عنایت فرما، بدرستى که تو مرا به خواستن فرمان دادى‏ و برایم عهده‏دار اجابت شدى، اى مهربان‏ترین مهربانان.


فقیر گوید:سیّد ابن طاووس این دعا را در شمار اعمال‏ شب اوّل ماه ذکر کرده است.

منبع: مفاتیح الجنان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۴۰

مروان بن حکم، داماد عثمان و سرسلسله بنی مروان و اولین خلیفه از نسل «بنی حکم» که مروانیان به او منسوبند. او از چهره های پلید و کثیف تاریخ است. پدرش، ابی العاص بن امیه، از استهزاء کنندگان پیامبر بزرگ اسلام که مطرود آن حضرت نیز بود. "مروان" که کنیه اش "ابو عبدالملک" بود در سال دوم هجرت، در مکه بدنیا آمد و در شهر «طائف» بزرگ شد و سالها با خانواده خود زندگی کرد. او و پدرش به زبان رسول خدا، مورد لعنت قرار گرفته اند و به حکم و دستور ایشان، از مدینه تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند و با آن که عثمان برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ابوبکر، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولی ابوبکر گفت: من تبعیدی و رانده شده خدا را به مدینه راه نمی دهم. زمان خلافت عمربن خطاب، باز هم عثمان اقدام کرد ولی عمر نیز همان جواب ابوبکر را داد تا اینکه عثمان خود، به خلافت رسید و وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه فراهم کرد و از خاصان و دبیران او و داماد وی شد.


چهره مروان در حکومت عثمانی و بعد از آن

اقدام مروان حکم در نوشتن نامه به حاکم مصر با سوء تدبیرش، منجر به قتل عثمان شد و بعد از عثمان، با روی کار آمدن امام علی بن ابیطالب علیه السلام، با آنکه با حضرت بیعت کرد ولی در شمار ناکثین در آمد و در جنگ جمل همراه طلحه و زبیر و عایشه، رهسپار بصره شد و در جنگ شرکت کرده و بعد مغلوب و دستگیر شد. امام علی علیه السلام، با شفاعت امام حسن مجتبی علیه السلام، او را عفو و آزار کرد ولی بیعت او را نپذیرفت و فرمود: دست او دست خیانت است اگر صد بار هم بیعت کند باز نقض می کند و بعد فرمود: او را رها کنید. مروان سپش به شام، نزد معاویه رفت. وی در جنگ صفین در کنار معاویه جنگید. از طرف معاویه مدتی حاکم بحرین شد.


کارنامه سیاه مروان

سال 42 هجری قمری، در دوران حکومت معاویه، چندی حاکم مدینه بود. در آن مدت در بسیاری از آشوب و فتنه های مدینه و شامات، شرکت داشت. او در وقتی که نامه یزیدبن معاویه در اعلام مرگ پدرش و گرفتن بیعت از مخالفان به او رسید از حاکم مدینه خواست تا از حسین بن علی علیه السلام، بیعت بگیرد و در صورت خودداری از بیعت، او را بکشد. مردم مدینه "مروان حکم" را در «واقعه حره" در زمان یزید از شهر مدینه بیرون کردند و علی رغم تعهدی که کرده بود و قسمی که خورده بود (که با سپاه شام باز نگردد) همراه آنان در جنگ «حره» شرکت کرد. پس از آن توسط "عبدالله زبیر" به شام تبعید و در شام ساکن شد. بعد از یزید در جریان کناره گیری معاویه پسر یزید با حمایت طایفه «کلبی ها» بر ضحاک بن قیس، غلبه کرد و سال 64 هـ ق، بعد از کناره گیری معاویة بن یزید از خلافت، مروان که آن زمان شیخ بنی امیه شناخته می شد، ادعای خلافت کرد و به خلافت رسید و مردم هم با او بیعت کردند. به نوشته برخی از تاریخنگاران، از جمله "مسعودی" او اولین کسی بود که به زور خلافت را به دست آورد بدون اینکه رضایت جمعی مردم در کار باشد.


برخی از اقدامات ناشایست مروان در زمان خلافت

1- در طی حکومت خود در مدینه بدترین ناسزاها را بر سر منبر به علی بن ابیطالب علیه السلام می داد و می گفت: کار بنی امیه و پایه های حکومت ما جز با سب علی علیه السلام و لعن و کوبیدن او، محکم و استوار نشود!! در صورتیکه او از کسانی بود که می گفت: دفاعی که علی علیه السلام از عثمان کرد هیچ کس دیگر نکرد!!


2- مروان در زمان خلافتش سرزمین «فدک» را که معاویه به طور غصب، یک سوم آنرا به او داده بود، همه سهام آن را جزو اموال خودش قرار داد (فروغ ولایت/ 201).


3- او قاتل "طلحه" (از سر کردگان جنگ جمل) است. توضیح آنکه وقتی طلحة بن عبیدالله، در جنگ جمل، سپاهیانش را در معرض هلاکت دید، فرار کرد و در همان موقع، مروان چشمش به او افتاد و یادش آمد که وی، عامل موثر در قتل عثمان بوده، لذا با پرتاب تیری، او را از پا درآورد. مروان قامتی دراز و خلقتی آشفته داشت بطوریکه او را "خیط باطل" یعنی دراز قد منحرف، لقب داده بودند.


مرگ مروان

دوران خلافت او خیلی کوتاه و کم دوام بود و بنا بر نقل روایات، او به دست همسرش (ام خالد) که قبلا زن یزید بود در رمضان 65 هـ ق، مسموم شد. بعضی گویند که "ام خالد" از شدت خشم و کینه، بالشی بر روی او گذاشت و او را خفه کرد و به هلاکت رسید.



منابع:

1- تاریخ تحول دولت و خلافت (جعفریان)

2- دانشنامه رشد

3- فروغ ولایت (جعفر سبحانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۳

"تَبُوک" نام موضعى میان حجر (دیار قوم ثمود) و شام بزرگ شمالى مدینه کنار مرز فلسطین است که در آنجا آخرین غزوه پیغمبر اسلام ـ در سال نهم هجرت ـ در آن واقع شد و آن غزوه به تبوک شهرت یافت.


این غزوه را «فاضحه» نیز مى گفتند زیرا جمعى منافق مسلمان نما در این سفر رسوا شدند، و این لشکر را جیش العسره گویند; چرا که مسلمانان در آن، بر اثر دورى راه و کمبود آذوقه رنج فراوان دیدند.


انگیزه این سفر آن بود که کاروانى از شام به مدینه بازگشت و با خود خبر آورد که سلطان روم تجهیز لشکر کرده و قبایل لخم و جذام و عامله و غسّان نیز به وى پیوسته، آهنگ هجوم به مدینه دارند; از این رو رسول خدا، فرمان داد مسلمانان از دور و نزدیک آماده جنگ شوند;


ولى نظر به اینکه این واقعه چند روزى پیش از رسیدن محصول و از جهتى سفرى دور و دراز و مستلزم هزینه و توشه فراوان بود و مسلمانان سخت در تنگناى کمبود خواربار بودند و موسم گرماى شدید نیز بود، این سفر بس گران مى آمد و گروهى ضعیف الایمان در إعداد آن سستى نشان مى دادند.


ولى اکثر مسلمانان به محض شنیدن دستور، به هر سختى و مشقت که بود آماده شده رخت بستند و جمعى به جمع آورى وجوه امدادى پرداختند و هر کسى به قدر توان خویش ـ حتى از ضروریات زندگى خانواده هم که بود ـ وجهى کمک کرد.


بالجمله سى هزار نفر مهیاى نبرد شدند که تنها هزار تن آنها سواره و بقیه پیاده بودند، و در این میان گروهى از منافقین مدینه به بهانه هائى در این غزوه شرکت نکرده، و بعلاوه دیگران را نیز از رفتن منع مى نمودند و مى گفتند: شما فکر نکنید این جنگ مانند دیگر جنگها باشد; لشکر روم است و یک تن از شما را زنده نگذارند; و حتى این خیال را بسر مى پروراندند که چون پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شکست خورد، مدینه را به تصرف درآورند و بستگان رسول و دیگر مسلمانان را از شهر برانند.


لذا چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم از نیت سوء آنها آگاه شد، حضرت على علیه السلام را به جاى خویش در مدینه بگماشت و رهسپار تبوک گشت; اما منافقان ساکت نماندند و شایع ساختند که پیغمبر از این جهت «على» را با خود نبرد که از او کدورتى به دل داشت. على علیه اسلام شتابان از شهر بیرون شد و در منزل «جرف»، به رسول خدا پیوست و ماجرا را به حضور ایشان معروض داشت. پیغمبر او را به برگشت امر نمود و در حضور اصحاب این جمله به وى فرمود: «أما ترضى ان تکون منّى بمنزلة هارون من موسى الاّ أنّه لا نبىّ بعدى» (دوست ندارى که تو نسبت به من به منزله هارون باشى نسبت به موسى، با این تفاوت که تو پیغمبر نیستى زیرا پس از من پیغمبرى نباشد؟!)؛ از این رو حدیث مزبور به نام حدیث منزلت مشهور شد.


به هر حال سپاه اسلام به راه خویش ادامه داد و در هیچ سفرى چنین سختى و مشقت بر مسلمانان نرفته بود که بیشتر لشکریان پیاده و از نظر آذوقه آن چنان در مضیقه بودند که گاه دو نفر به یک دانه خرما تغذیه مى نمودند و از حیث آب که در منازل بین راه، آب نایاب بود و بسا شترى مى کشتند و رطوبت احشاى آن به جاى آب مى نوشیدند.


چنین بود تا به «تبوک» رسیدند ولی از سپاه روم اثرى ندیدند و معلوم شد که آن خبر از اصل دروغ بوده است; زیرا هراقلیوس امپراطور روم از نخست و موقعى که نامه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به دعوت وى به اسلام، به او رسیده بود نسبت به حضرت ارادتى خاص داشت; ولى از بیم آنکه سلطنتش به خطر افتد از دعوت مردم به دین اسلام خوددارى مى کرد.


لاجرم حضرت، اندیشمندانه اصحاب خود را به مشورت طلبیدند و فرمودند: خواهید از اینجا آهنگ روم کنیم یا به مدینه بازگردیم؟ رأى اکثریت به بازگشت قرار گرفت; لذا به مدینه بازگشتند.



منبع: سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۹:۵۸


مأمون پس از آن که در «مرو» ولیعهدی را بر امام رضا علیه السلام تحمیل کرد و عهدنامه ولایت‌عهدی امام علیه السلام را امضاء نمود به «فضل بن سهل» دستور داد مجلس باشکوهی که مرکب از رجال دولت و اعیان و اشراف ملت و امراء و وزراء و درباریان و فرماندهان و سپاهیان و علماء و نویسندگان و شعراء و خطباء باشد، تشکیل دهد و برای اجرای تشریفات بیعت در یک روز معیّن در دربار خلافت حاضر شوند و «لباس سیاه» را که شعار «بنی عباس» در آن روز بود به لباس «سبز» که شعار «علوییّن» است، تبدیل کنند(1) و پرچم سبز برافرازند.


روز دهم رمضان تمام طبقات مردم با لباس سبز در دربار «مأمون» حاضر شدند و نظامیان در محل مخصوص خود صف آرائی کردند و سایر مدعوّین در جایگاه های خود قرار گرفتند. سپس حضرت رضا علیه السلام به همراه مأمون وارد مجلس شدند و حضرت، لباس سبز تن کرده و شمشیری حمایل نموده بودند، مأمون در صدر مجلس نشست و حضرت را نیز در جایگاهی که از قبل ترتیب داده بودند و در پهلوی جایگاه مأمون بود و پرچم های سبز در بالای آن جایگاه در اهتزاز بودند، جای داد و دستور داد کیسه های طلا و نقره که اسم مبارک حضرت رضا علیه السلام هم در آن سکّه ها زده شده بود آوردند.


پس از آن مأمون بر محل بلندی رفت و گفت: ای مردم، این علی بن موسی الرضا علیه السلام است که ولیعهد من است بر همه شما واجب است که با او بیعت کنید و تبریک بگوئید، اولین کسی که دست بیعت در دست امام گذاشت، خود مأمون بود و بعد به فرزند خود «عباس» دستور داد تا با آن حضرت بیعت کند و بعد از او «فضل بن سهل» وزیر اعظم «یحیی بن أکثم» مفتی اعظم دستگاه خلافت و «عبدالله بن طاهر» ذوالیمینین فرمانده سپاه، بعد عموم اشراف و رجال بنی عباس که حاضر بودند حضور امام رضا علیه السلام رسیده، تبریک گفته و بیعت نمودند. آن گاه کیسه های اشرفی را پیش آوردند و شاعران و سخنوران برخاسته و هر کدام در فضیلت حضرت رضا علیه السلام و ولایت‌عهدی او سخن ها گفته و شعرها سرودند.(2)


مرحوم «صدوق» از «بیهقی» روایت نموده وقتی که با حضرت رضا به ولایت‌عهدی بیعت شد مردم به اطراف او پروانه وار گرد آمده و او را شادباش و مبارک باد گفتند.(3) امام علیه السلام به جانب آن ها اشاره کرد، همگی ساکت شدند سپس مضمون مطالبی را که پشت ورق عهدنامه مرقوم فرموده بود، برای مردم بیان داشت. اینک به بعضی از نکات برجسته آن مطالب که حضرت در پشت ورقه عهدنامه نوشته بود اشاره می کنیم:


«امام رضا علیه السلام در این فراز از سخنانش از مظالم گذشته نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یاد کرده است که با توجه به انعکاس این مطلب در چنین عهدنامه ای رسمی و تاریخی یک اقرار ضمنی از دستگاه خلافت در مورد این ستمگری ها در گذشته و محکوم کردن آن ها به حساب می آید و اشاره به این است که چگونه زمامداران و عمال حکومت های گذشته، موجبات سلب امنیّت و اتلاف نفوس و ایجاد محدودیتها و محرومیتها در مورد دوستداران اهل بیت و امامان معصوم علیهم السلام را فراهم آورده اند.(4) 


سپس مأمون از حضرت رضا علیه السلام خواست تا برای مردم خطبه ای بخواند. حضرت حمد و ثنای پروردگار را به جا آورده و آن گاه فرمود: (انّ لنا علیکم حقا برسول اللّه و لکم علیناً حقاً به فاذا انتم ادیتم الینا ذلک وجب الحق لکم)(5) از برای ما بر شما به واسطه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حقی است و نیز به واسطه آن حضرت بر شما نیز بر ما حقی است پس هرگاه شما حق ما را ادا کردید، بر ما نیز مراعات حق شما لازم است.


خلاصه: مراسم بیعت همزمان با جشن ولایتعهدی «امام رضا علیه السلام» که از جانب «مأمون» ترتیب داده شده بود در همان مجلس مأمون صورت گرفت و مأمون گرچه خواست برای بقای حکومت خود عوام فریبی کند ولی امام رضا علیه السلام از این موقعیت استفاده کرده، حقایقی را برای مردم و برای قضاوت تاریخ بیان کرده است.


هدف مامون:

در اول ماه رمضان سال 201 ه‍ . ق در مرو با حضرت امام رضا علیه السّلام به عنوان ولایتعهدی مأمون بیعت صورت گرفت.(6) با وجود اینکه حضرت شرط کرده بودند در امور مملکتی و عزل و نصب‌ها دخالت نخواهند کرد و لذا می توان گفت که این امر علی رغم میل باطنی امام بوده، بلکه از روی اجبار و تهدید صورت گرفته است.


یکی از عللی که باعث شد مأمون تصمیم بگیرد که امام رضا علیه السّلام را از مدینه به خراسان (مرو) منتقل کند و به عنوان ولایتعهدی با آن حضرت بیعت کند وجود قیام‌ها و شورش‌هایی بود که از جانب علویّون صورت می گرفت و این امر به صورت مهمترین مشکل برای خلافت عباسیان در آمده بود با وجود اینکه اکثر قیام‌ها را سرکوب می‌کردند و با علویان بیرحمانه‌ترین رفتارها را پیش می گرفتند. در زمان مأمون، شورش‌هایی از جانب علویان در بصره و کوفه و یمن و واسط و مداین و در جاهای دیگر صورت گرفته بود.(7) لذا مأمون دریافته بود که برای رهایی از این وضع و همچنین مشکلات دیگری که خلافتش را تهدید می کرد باید چاره‌ای بیاندیشد. لذا با طرح ولایتعهدی امام رضا علیه السّلام و شرکت آن حضرت در حکومت، این هدف مأمون تأمین می شد. زیرا با شرکت آن حضرت، ـ که در رأس علویان قرار داشت، ـ در حکومت، علویان خلع سلاح می شدند(8) و شعارهایشان از دستشان گرفته می شد. و محبوبیتی که در اثر قیام در بین مردم داشتند از بین می رفت. یعنی وقتی که رأس علویّون را به دستگاه خودش بیاورد. قهراً آنها می گویند پس ما هم سهمی در این خلافت داریم.


مأمون سیاستی را، با هوشیاری و کیاست خود جهت حفظ خلافتش اتخاذ کرد. و امام رضا علیه السّلام را با زور و تهدید به مرو برده و به ولایتعهدی رساند و در عین حال طوری رفتار کرد که اکثراً اینگونه تلقی می کردند که مأمون شیعه است و از دوستداران اهل بیت علیهم السّلام می باشد.(9) اما اگر به نامه ای از مأمون برای عباسیان در بغداد ارسال شده نگاه کنیم، می بینیم که در آن نامه اهداف خود را بیان کرده می گوید:« برای حفظ خلافت و استحکام پایه های آن علی بن موسی را به ولیتعهدی خود انتخاب کردم. که مردم را به خدمت ما بخواند و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید.(10)


امام رضا علیه السّلام هم با اتخاذ روش هائی سعی داشتند که اهداف مأمون را خنثی کنند و از آغاز دعوت امام تا روز شهادت حضرت همواره این روند را ادامه دادند شاید اگر مأمون امام را به ولایتعهدی انتخاب نمی کرد، برای حفظ خلافتش، به روش اسلاف خویش روی می آورد، و با تمام توان به سرکوب علویان می پرداخت همانطور که در سال 207 هجری و بعد از آن نسبت به علویان برخورد شدیدی اتخاذ کرد.(11)


بنابراین مأمون با اتخاذ این تصمیم و آوردن امام به مرو و قبولاندن ولایتعهدی هر چند به صورت ظاهری به یکی از اهداف خود که همان خواباندن شورش ها بود رسید.


بنابراین وقتی به منابع تاریخی مراجعه می کنیم اکثر قیام‌های علویّون علیه مأمون را قبل از قبول ولایتعهدی از طرف آن حضرت ذکر می کنند و معمولاً بر این اعتقادند که بعد از آمدن امام رضا علیه السّلام به مرو شورش علیه مأمون صورت نگرفت. به جز قیامی که توسط عبد الرحمان بن احمد در یمن شکل گرفت و سبب آن هم باتفاق مورخین ظلم و جور وُلات مأمون در آن منطقه بود.(12)


لذا می بینیم که یکی از نتایج کار مأمون از برگزیدن امام و بیعت‌گیری برای آن حضرت این بوده که انقلاباتِ علویان را در تمام ولایات و شهرها خاموش کرد.


حسن ابراهیم معتقد است که، بعد از آوردن امام رضا علیه السّلام به مرو رفتار مأمون با علویان بر خلاف سایر خلفای عباسی ملایم بود و این رویه همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال 207 ه‍ .ق که عبدالرحمن بن احمد علوی در یمن شورید و مأمون سپاهی فراوان برای مقابله با او فرستاد و او را امان داده به بغداد آورد و به خواسته‌هایش رسیدگی کرد ولی از آن پس روی از علویان بگردانید و ایشان‌ را بار نداد و لباس سیاه برایشان مقرر کرد.(13) و علامه عاملی، می افزاید که مأمون نه تنها انقلابات علویان را خاموش ساخت بلکه اعتماد بسیاری از ایشان و طرفداران و دوستداران آنها و علویان خراسان را نیز جلب کرد و توانست از بسیاری از علویان و دیگران که با وی بیعت نکرده بودند بیعت بگیرد و به اطاعت خود در آورد.(14) 


پی نوشت:

1. شیخ محمد بن نعمان مفید، الارشاد،تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 252. الهامى، داود، سیرى در تاریخ تشیّع،قم: انتشارات مکتب اسلام، ص 591.

2. همان .

3. شیخ مفید،پیشین، ج 2، ص 253. ـ الهامى، پیشین، ص 591. ـ قمى، عباس، منتهى الآمال،قم: جاویدان علمى، ج 2، ص 327

4. الهامی،همان ،587.

5. مفید،همان، ج 2، ص 253.

6. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامی، چاپ اول، 1385 هجری، ج 49، ص 128.

7. طبری، محمّد جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1354، ج 13، ص 38 ـ 56.

8. مطهری، مرتضی، سیری در سیرة ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1367، ص 208.

9. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385هجری، ج 6، ص 408.

10. صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران، انتشارات علمی، بی تا، ج 2، ص 167.

11. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، 1376، ج2، ص 179.

12. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408، ج 4، ص 207. طبری، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسة اعلمی، بی تا، ج7، ص168. و عاملی، جعفر مرتضی، حیاة سیاسی امام رضا، قم، نشر اسلامی، چاپ دوم، 1362، ص 226.

13. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، همان.

14. عاملی، جعفرمرتضی، زندگانی سیاسی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه و نشر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1365، ص 217.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۹:۲۸