سی روز با دعای ابوحمزه ثمالی(24)
"وَ اَکفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی."
پروردگارا ! مهمّات دنیا و مهمّات آخرت مرا مشغول کرده است. نه خود من توان آن را دارم که کافی باشم و نه دیگران. و تو هم که در قرآن کریم وعده دادی: ألَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَه، و غیر تو هم که کافی نیست! بنابراین یک کسی که کفایت کننده هر مهم هستی، امور مهم دنیا و آخرت ما را کفایت بکن!
"وَ اَکفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی." در بعضی از ادعیّه هم آمده است:
یا مَنْ یَکفِی مِنْ کُلِّ شِیء وَ لا یَکفِی مِنْهُ شِیء اِکفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتِی.
ای خدائی که از هر چیزی کفایت میکنی، و ای خدائی که غیر تو کار تو را نمیکند و از تو کفایت نمیکند، امر دنیا و آخرت ما را کفایت بکن! و کسی که بر ما رحم نمیکند بر ما مسلّط نفرما!
در صحیفه سجادیّه قریب به این مضمون آمده است که: "اَللّهُمَّ حِصنِی حِیطَهً تَقیمِی بِها. پروردگارا! طوری مرا در تحت احاطه خود قرار بده که حائط و دیواری از مهر به دور من کشیده بشود که در اثر آن احاطه الهی گزندی از بیرون به ما نرسد.
بازگشت چنین دعاهائی به این است که ما را در قلعه اَمن ولایت و توحید قرار بده! چون کلمه لا إله إلا الله، یعنی توحید حصن خداست. چنین که ولایت اهل بیت (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) هم حصن خداست. این دو تا حصن مقابل هم نیستند، بلکه یکی دالان ورودیِ دیگری است و شرط دیگری است! این که دالان ورودی باشد و شرط باشد که کسی بخواهد وارد حصن توحید بشود، باید از شرط ولایت بگذرد، از همان حدیث سلسلةُ الذَّهب کاملاً بر میآید.
به هر تقدیر اگر لا إله إلا الله حصنُ الله است، و اگر ولایت اهل بیت (علیهم الصَّلاة و علیهم السَّلام) حصنُ الله است، یکی شرط است و دیگری مشروط . این چنین نیست که دو تا حصن جدا و بیگانه باشد! و اگر کسی تحت ولایت الهی بود، قهراً تحت حیطه رحمت حقّ است. یعنی آن رحمت خاصّ به او محیط است . وقتی رحمت خاصّ به او محیط شد، هیچ کسی توان آسیب رساندن به او را ندارد!
لذا بعد از آن عرض میکند: وَ لا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لا یَرحَمُنِی. خدایا! بر من، بر کشور ما، بر ملّت ما کسی که رحم نمیکند مسلّط نکن! چه دشمن خارج، چه دشمن داخل . این دعائی است که همگان در سحرهای ماه مبارک رمضان داریم و باید داشته باشیم .
مستحضرید، قبلاً هم گذشت که
یکی از بهترین راه استجابت نیایش همان تعمیم در دعا است . یعنی دیگران را در قلمرو دعا شریک کردن و انحصار طلب نبودن و خاصّ خود نکردن؛ این است.
لذا در آن جملههای قبلی این بود که خدایا! مرا و همه گنهکاران عالم را ببخش! بر من،"وَامْنُنْ عَلَینَا وَ عَلَی المُذنِبینْ ."
در اینگونه موارد هم منظور آن است که خدایا! بر هیچ کدام از ماها، بر کشور ما، نظام ما کسی که رحم نمیکند مسلّط مفرما!
شیطان بر ما رحم نمیکند. شما مستحضرید که شیطان اعداء عدوّ ماست! ما از صدر تا ساقه، از ساقه تا صدر در تمام بحثهای اخلاقی، نیایش و دعا و ذکر باید این مسئله را کاملاً متوجّه باشیم و مکرّر هم به ذهن بسپاریم که دشمن ما کسی است که محصول چند هزار ساله خود را یک جا آتش زد!! کسی که به خود رحم نکرد و از اوّلین و آخرین یک آدم لجباز لجوج لَدود عَنودی مثل شیطان نیامده و نخواهد آمد، چنین کسی دشمن ماست!
طبق بیان نهج البلاغه وجود مبارک حضرت امیر فرمود: چند هزار سال خدا را عبادت کرده؛ لا یُدری أمِنْ سِنِّی الدُّنیا أمْ مِنْ سِنِّی الآخِرَه. حالا چهار هزار سال یا شش هزار سال شیطان خدا را عبادت کرد. در اثر خوی استکباری محصول شش هزار ساله خود یا چهار هزار ساله خود را یک جا آتش زد! و معلوم نیست آن سالها، سالهای دنیاست که 365 روز است، هر شبانه روزی هم 24 ساعت، یا سال قیامت است که یک روز هزار سال است، یا یک روز پنجاه هزار سال است، معلوم نیست؛ گرچه برای علی و اولاد علی (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) روشن است، ولی برای ماها معلوم نیست.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیْکمُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.
"آیة الله جوادی آملی"
ادامه دارد...