سی روز با دعای ابوحمزه ثمالی(14)
دعای ابوحمزه ثُمالی بخشهایش یکسان نیست . گاهی در بعضی از بخشها از جلال و عظمت خدا شروع میشود و به ضعف و حقارت بنده ختم میشود . گاهی از ضعف و حقارت بنده شروع میشود، به عظمت و جلالت ذات أقدس إله ختم میشود. گاهی هم دعا برای آن است که خدا را محمود بدانیم و او را حمد کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مشکور بدانیم و او را شکر کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را معبود بدانیم و او را عبادت کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مسعود و مقصود بدانیم و به صمدیّت او اعتراف کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را واحد بدانیم و در پایان از توحید طرفی ببندیم و مانند آن.
این بخش از دعا از اینجا شروع میشود:
"یا مُحسِنُ یا مُفْصِل یا مُنْعِمُ یا مُفْضِل."
عرض میکند: تو که اِجمال و احسان و افعال و احسان را دارا هستی. ما اگر چنانچه بخواهیم به سمت تو بیائیم، هیچ پایگاهی نداریم . یک وقت است انسان در سکوی پرش ایستاده است. روی سکوی پرش پرواز میکند. یک پایگاهی دارد. گاهی پرواز نمیکند. سرعت سیر ندارد. نردبان دارد بالأخره. تبرّک میکند، این نردبان را یکی پس از دیگری پلههای نردبان را طی میکند. یک وقت است که نه نردبان است، نه سکوی پرش. یک طنابی آویخته است. این طناب را دستگیره قرار میدهد، کم کم بالا میرود. اما هیچ چیزی گاهی در اختیار انسان مُنقَطِعُ الأسباب نیست. نه عملی دارد که با آن عمل به عنوان سکوی پرش پرواز کند یا نردبان ترقّی از او استفاده کند، یا طناب آویخته از او مدد بگیرد. نه کسی هم او را همراهی میکند.
گاهی هم دعا برای آن است که خدا را محمود بدانیم و او را حمد کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مشکور بدانیم و او را شکر کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را معبود بدانیم و او را عبادت کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را مسعود و مقصود بدانیم و به صمدیّت او اعتراف کنیم . گاهی دعا برای آن است که خدا را واحد بدانیم و در پایان از توحید طرفی ببندیم و مانند آن.
در اینجا فقط به ذات أقدس إله عرض میکند: پروردگارا ! اگر پرواز است و سکوی پرش، فضل توست . اگر نردبان است و تَدرّج پلههای نردبان، فضل توست. و اگر طنابی هست و اعتصام به آن طناب، فضل توست. ما هیچ پایگاهی، تکّیهگاهی، وسیلهای نداریم که به توکّل بر او، اعتماد بر او بخواهیم این راه طولانی را طی کنیم .
"لَنَا نَتَّکِلُ فِیهِ نِجاهِ مِنْ عِقابِکَ عَلی أعمالِنَا ."
کسی اگر بخواهد از چاه برهد، به جاه برسد؛ از خطر برهد، به ثواب برسد؛ از دوزخ برهد، به بهشت برسد بالأخره یک پایگاهی میطلبد. عرض می کند: خدایا! ما هیچ پایگاهی نداریم . فقط فضل توست . فضل تو، مرا همراه و هم راه است یا رَبّ ! همراه آدم فضل اوست، راه انسان فضل اوست. نردبان انسان فضل اوست. سکوی پرش فضل اوست. طناب اعتصام شونده فضل اوست.
وَالسَّلامُ عَلِیْکُمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکاتُه
"آیة الله جوادی آملی"
ادامه دارد...