۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۱
سی روز با دعای ابوحمزه ثمالی(4)
گر چه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخّص مانند ماه مبارک رمضان که عید اولیای الهی است، فضیلت مخصوص است.
یکی از آداب و سنن دعا همین است. وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارک رمضان ذات أقدس إله را حمد میکند و او را شایسته حمد و ثناء میداند و همین را زمینه اجابت دعا میشمارد . عرض میکند:
"اَلحَمْدُ للهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ کُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی" .
خدا را من حمد میکنم که وقتی او را میخواهم و میخوانم ، مرا اجابت میکند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با کُندی به طرف او حرکت میکنم و گاهی هم ممکن است این راه را طی نکنم.
خدا را من حمد میکنم که وقتی او را میخواهم و میخوانم ، مرا اجابت میکند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با کُندی به طرف او حرکت میکنم و گاهی هم ممکن است این راه را طی نکنم.
و خدای را حمد میکنم که هر وقت چیزی خواستم به من عطا میکند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل میورزم .
و خدای را حمد میکنم که هر وقت خواستم با او ندائی در میان بگذارم، بدون واسطه و بدون شفیعی که از من شفاعت بکند او مرا میپذیرد.
قبلاً به عرضتان رسید که همانطوری که آیات قرآن یکدیگر را شرح و تفسیر میکنند، احادیث و ادعیه و مناجات هم به شرح ایضا.ً
این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد شرح کرد.
وجود مبارک امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد که: خدایا! سه چیز مانع دعا کردن من است و یک چیز من را به دعا کردن تشویق میکند.
اما آن سه چیزی که حاجب است، نمیگذارد من دعا بکنم؛
یکی این که شما مرا امر کردی به واجبات و مستحبات، امر کردی و من در اطاعت امر کُندی کردم و انجام ندادم .
دوم این که مرا از بعضی از امور نهی کردی و من متأسفانه مرتکب مَنهیّ عنه تو شدم.
سوم این که نعمتهای فراوانی به من دادی، من به جای شکر نعمت، کُفران نعمت کردم و حقّ شناسی نکردم .
این سه امر حاجب و مانع نیایش و دعای من است که من به خودم اجازه نیایش نمیدهم و آنها جلوی نیایش من را هم میگیرد.
اما یک چیز است که من را وادار به نیایش میکند و دعای من را هم مستجاب میکند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی توست.
خدایا ! تو در برابر کار پاداش نمیدهی! تمام لطفهای تو احسان است و تمام منّتهای تو ابتدا . مِنَنُکَ ابْتِداء . مسبوق به استحقاق نیست . چون روی لطف رفتار میکنی، بنابراین من هم به خودم اجازه نیایش و دعا میدهم.
در همین دعای ابوحمزه ثمالی عرض میکند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی .
خدای را حمد میکنم که هر چه از او خواستم به من میدهد و اگر خود خدا از من استقراض کند به عنوان قرض الحسنه من کُندی میکنم و بُخل میورزم . در قرآن هم فرمود: هآ أنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا وَ مِنْکُمْ مَنْ یَبْخَل وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَلی نَفسه.
فرمود: شما کسانی هستید که دعوت میشوید در راه خدا انفاق کنید، ولی برخی از شما بُخل میورزند باید مستحضر باشند که علیه خود بُخل میورزند.
بعد عرض میکند: خدای را شکر میکنم که هر وقت من خواستم با او تنها باشم و کسی مرا همراهی نکند، خدا مرا راه میدهد. گاهی انسان میخواهد شفیع بیاورد، ولی شفیع ندارد و خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.
شفیع جناح طائر است. جناح سائل است که با وسیله شفیع انسان توان پرواز دارد. ولی گاهی انسان بی پر است. شفیعی ندارد.
قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء کرد کسی از او شفاعتی را به عمل نمیآورد.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیکُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرِکاتُه.
"آیة الله جوادی آملی"
۹۳/۰۴/۱۱