ماجرای مردی که امام خمینی ره او را کشت!
25 بهمن ماه 1367 برابر با 14 فوریه 1988، حجت الاسلام انصارى کرمانى، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، به حضور ایشان رسیده و مىگوید: «آقا! قضیه این کتاب «آیات شیطانى» و قتل عام مسلمانهاى هند و پاکستان را که شنیدهاید. تصمیم شما چیست؟»
امام خمینى در پاسخ او مىگوید: «من همین الان مىخواستم به شما بگویم که بروید و به دولت بگویید که فردا را عزاى عمومى اعلام کنند.»
آقاى انصارى راهى ابلاغ فرمان حضرت امام به هیات دولت مىشوند که ناگهان ساعتى بعد رادیوى جمهورى اسلامى ایران اقدام به پخش اعلامیه مهمى از جانب حضرت امام(س) کرد:
بسمه تعالى
انالله و اناالیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مىرسانم، مولف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مىباشند. از
مسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمنا اگر
کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت آن را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوىالخمینى 25/11/1367
بعد از آن، دفتر امام خمینى اطلاعیه دیگری را به این شرح صادر کرد:
«رسانه هاى گروهى استعمارى خارجى به دروغ به مسوولین نظام جمهورى اسلامى نسبت مىدهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانى توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو مىگردد. حضرت امام خمینى مدظله
فرمودند: این موضوع صد درصد تکذیب مىگردد. سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه
کردند که اگر غیر مسلمانى از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل به عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند.»
شش روز پس از صدور حکم امام خمینى، جامعه اقتصادى اروپا در بروکسل تشکیل جلسه داد تا هیأت دیپلماسى 12 کشور عضو از ایران فراخوانده شوند و مسافرتى نیز در سطح بالا به ایران انجام نشود.
یک هفته بعد مجلس شوراى اسلامى طرح دو فوریتى قطع رابطه با انگلستان را در 9 اسفند 1367 با رأى قاطع نمایندگان به تصویب رساند.
کمتر از 6 ماه بعد، تمامى دیپلماتهاى فراخوانده شده کشورهاى اروپایى با تصمیم خود به ایران بازگشتند و تنها سفیر انگلستان با تصمیم پارلمان جمهورى اسلامى از بازگشت به ایران محروم ماند.
«آیات شیطانى» چیست؟
ماجرا از این قرار بود که انتشارات «وایکینگ» در لندن که جزو گروه انتشاراتى «پنگوئن» است، اقدام به انتشار کتابى کرد که نام «Satanic verses» بر روى جلد آن خودنمایى مىکرد. معادل فارسى نام این کتاب «آیات شیطانى» بود.
چهل روز بعد ابتدا کشور هند و سپس پاکستان فروش این کتاب را ممنوع اعلام کردند.
روز 24 دى ماه 1367 مسلمانان شهر «برادفورد» انگلستان طى تظاهراتى، اقدام به سوزاندن نسخههاى کتاب «آیات شیطانى» نمودند.
روز 23 بهمن ماه برابر با 12 فوریه 1989، مسلمانان پاکستان در شهر اسلام آباد به تظاهرات پرداخته و ضمن دادن شعارهایى علیه آمریکا و انگلیس و سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانى»، به طرف مرکز فرهنگى آمریکا حرکت کردند.
این تظاهرات به برخورد افراد مسلح از درون مرکز فرهنگى آمریکا با تظاهر کنندگان انجامید و باعث شهادت 6 نفر و مجروح شدن بیش از یکصد نفر گردید.
فرداى همین روز در تظاهرات مسلمانان هند علیه نویسنده و ناشران کتاب مذکور به شهادت یک نفر از سوى نیروهاى مسلح هند منجر شد.
کتاب «آیات شیطانى» رمانى است در 547 صفحه که در میانه جلد و در پشت جلد کتاب تصویر رزم رستم یا دیو سپید چاپ شده است. البته این طرح تنها براى شرقیان و علىالخصوص مردم ایران آشناست؛ چهره آرام و شرقى رستم که با پنجه دست چپ، گلوى دیو سپید را مىفشرد و با خنجر سینه او را دریده است.
دیو سپید، که پاى چپش قطع شده و گرزش شکسته است، آخرین نفسهایش را مىزند. این تصویر از آلبوم «کلیو» گرفته شده است که متعلق به موزه «ویکتوریا و آلبرت» است.
این نام اشاره به افسانه و یا واقعه واهى و ساختگى «غرانیق» دارد. غرانیق جمع غرنوق به معنى مرغابى است که گردنى بلند دارد و سپید سیاهرنگ است. به معنى جوان سپید زیبا روى نیز آمده است. برخى غرنوق را لک لک، بوتیمار (غم خوراک) نیز معنى کرده اند.
اعراب جاهلى گمان مىداشتند که بتها مانند پرندگان به آسمان عروج مىکنند و براى پرستندگان خود شفاعت مىنمایند.
طبق افسانه «غرانیق» که توسط برخى مورخان نقل شده است، پیامبر(ص) هنگام قرائت سوره نجم پس از قرائت آیات 19 و 20 «افرایتم اللات والعزى و مناة الثلاثه الاخرى» آیا دیدید لات و عزى را و منات را که
سومین آن دو بود، ناگهان این جمله را تلاوت کرد: «تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى» اینها مرغان آبى بلند پروازند که شفاعت آنان امید مىرود، در ادامه این روایت عجیب و مجعول آمده است که همان شب جبرییل بر پیامبر نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: «جمله دوم فوق، وحى نیست» و پیامبر بسیار دلگیر و شکسته شد و خداوند براى دلجویى از پیامبر آیات 73 تا 75 سوره اسرا را نازل فرمود.
این داستان اهریمنى، از سوى قاطبه علماى اهل سنت و شیعه تکذیب شده است و سلسله روات آن هم استخراج گردیده و مشخص شده است که روات آن یهودیان مسلمان شده بنى قریظه بودهاند که این قبیله
پرکینه ترین طایفه یهودیان مدینه نسبت به پیامبر(ص) بودهاند که صدها تن از آنان به دستور حضرت رسول در جنگ خیبر به درک واصل شده اند.
کتاب «آیات شیطانى» در 9 فصل تنظیم شده است و نویسنده کتاب، افسانه غرانیق را مکرر و به شکلهاى گوناگون در کتاب خود آورده و آن را به عنوان یکى از مضامین اصلى کتاب خود مشخص و برجسته نموده است.
موارد اهانت و جسارت نویسنده کتاب آیات شیطانى را مىتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1- تشکیک در امر وحى و طرح این موضوع که جبرئیل در واقع موجودى در درون پیامبر بوده و پیامبر(ص) متناسب با منافع خود و حتى مسایل شخصىاش آیات را تنظیم مىکرده است.
2- معرفى پیامبراسلام به عنوان فردى خود خواه و تاثیرپذیر و کمدقت و...
3- معرفى یاران پیامبر به عنوان افرادى که دچار انحرافهاى اخلاقى گوناگون بوده اند.
4- نسبت انحراف اخلاقى به همسران پیامبر
5- تحقیر و اهانت نسبت به فرشته وحى «جبرئیل»
6- تحقیر و اهانت نسبت به احکام اسلام
با صدور حکم امام به عنوان مرجع تقلید بزرگ شیعیان جهان و با توجه به عمق نفرتی که در میان مسلمانان جهان نسبت به این کتاب شکل گرفت، زندگی بر نویسنده کتاب سیاه شد به گونه ای که رشدی در آن ایام
تنها طی 20 روز 13 بار محل خواب خود را تغییر داد. چنان فضای جهنمی بر زندگی او حاکم گردید که همسرش از وی جدا شد و در مطبوعات وی را «فردی بزدل» نامیدند.
سلمان رشدی با وجود خشم جهان اسلام علیه خود، از تجدید چاپ کتاب کفرآمیز خود صرف نظر نکرد و زمانی که انگلستان حاضر به چاپ ارزان قیمت این کتاب (بدون جلد گالینگور و با کاغذ کاهی) نشد، آن را به آمریکا برد و به صورت ارزان قیمت (برای سهولت خرید عمومیآن) به چاپ رساند.
زندگی نکبت بار رشدی ادامه داشت و شاید او هنوز بازی را چندان جدی نگرفته بود تا اینکه روز شنبه پنجم اگوست 1989، چهاردهم مرداد ماه 1368، از راه رسید.
هنوز چهار ماه و بیست روز بیشتر از فتوای تاریخی روح خدا درباره حکم قتل سلمان رشدی مرتد نگذشته بود که خبری مهم در رسانه های جهان منتشر شد؛ تیتر خبر این بود:
رشدى، هدف بمبگذارى در هتل
متن خبر روزنامه دیلى تلگراف چاپ لندن به این شرح بود:
«روز گذشته یک گروه اسلامى در لبنان اعلام کرد تروریستى که روز پنجشنبه، براثر انفجار بمبى در حال سوار کردن آن در هتلى در غرب لندن بود از بین رفت، یکى از اعضاى آنها بوده که در حال تدارک حملهاى به سلمان رشدى بوده است.
طى یادداشت دستنویسى که تحویل روزنامه النهار در بیروت گردید، «سازمان جهادگران اسلام» اعلام کرد که مسلمانان اکنون براى از دست دادن «غریب»، اولین شهیدى که به هنگام انجام مقدمات حمله علیه
سلمان رشدى مرتد جان خود را از دست داد، سوگوارند و شهداى بعدى به این اهداف خواهند رسید.
گروه فوقالذکر در این بیانیه تاکید کرده است هر فردى، از جمله خانم تاچر، که از رمان «آیات شیطانى» از رشدى حمایت کند بهاى آن را خواهد پرداخت.
«اسکاتلند یارد» در حال تحقیق در این زمینه مىباشد. در حال حاضر، مشخص شده است که پنجشنبه بعد از ظهر دو بمب در هتل «بورلى هاوس» واقع در منطقه «ساکس گاردنز پادینگتن» منفجر گردیده است. تصور
میشود که اولین بمب، به هنگام سوار کردن آن توسط تروریستى که معتقدند الجزایرى یا مراکشى مىباشد و بنام «مازح» ملقب است، منفجر گردید و انفجار دومین بمب، 15 دقیقه بعد متعاقب انفجار اول صورت گرفته است.
بمبها، در مجموع حاوى 5 پوند مواد منفجره پلاستیک نظامى بوده است که احتمالاً از نوع «سمتکس» مىباشد.
اطلاعات زیادى از مازح در دست نمىباشد، به جز اینکه چنین گمان مىرود که او با قایق وارد انگلستان شده و مواد منفجره را در کوله پشتى سبز رنگى حمل مىکرده است. هیچ پاسپورتى از او در هتل به دست نیامده است.
به دلیل ویرانى ساختمان، بازرسى هتل توسط کارشناسان مختل گردیده است و بعید به نظر مىرسد که اجزاى متلاشى شده بدن بمب گذار براى کالبد شکافى تا اواخر امروز به بیرون از هتل منتقل گردد.
«مازح»، که حدود بیست ساله بود، در ساعت 45/2 دقیقه بعد از ظهر با انفجار بمبى که سه طبقه بالاتر و سقف هتل 5 طبقه را ویران ساخت، در اتاقش کشته شد و تکههاى بدنش بین طبقات سوم و چهارم پخش گردید.
«مازح» با پرداخت 39 پوند و 50 پنس، یک اتاق یک تختى را روز سه شنبه در هتل رزرو کرد و قرار بود دیروز آنجا را ترک کند. آقاى «تونى گنوزو» مدیر هتل گفت که ابتدا نامبرده هتل را براى یک شب رزرو کرد، اما بعد با پرداخت نقدى صورت حسابش مدت اقامت خود را تمدید نمود.»
خبر فوق به عنوان سندى عینى، از میان دهها روزنامه و نشریه انگلیسى که تنها ساعاتى پس از به شهادت رسیدن طلبه شهادتطلب «مصطفى مازح» نخستین شهید مسیر اجراى حکم تاریخى حضرت امام
خمینى(ره) همگام با سایر مطبوعات و رسانههاى جمعى کشورهاى غربى به انعکاس اخبار و جزئیات مربوط به این واقعه پرداختند، عرضه شد.
این موج کم سابقه خبرى تا هنگام تحویل بقایاى پیکر پاک شهید مازح به خانوادهاش (هشت ماه پس از انفجار) و نیز برگزارى مراسم تدفین آن بزرگوار و مجالس یادبود و گرامیداشت نام و راهش ادامه داشت.
شهید مصطفی مازح
وصیتنامه شهید که پس از ارتحال جانگداز حضرت امام خمینى(ره) نوشته شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تسلیت عرض مىکنم به اسلام، به رزمندگان اسلام، به مردم مظلوم و مستضعف، به مجاهدان در ایران و افغانستان و لبنان و فلسطین و به هر انسانى که در راه حق مجاهدت مىکند...این انسان مؤمن، جبار، شجاع، مخلص، براى اسلام خود، براى مردم خود، کسى بود که به ضمیر خود وفادار بود.
آرى پدر! این انقلاب از افتخارات او بود. این امام دوست داشتنى، خمینى بزرگ که رحمت و رضوان خدا بر او باد...
آرى، آسمان هنوز براى این رهبر مخلص اشک مىریزد. ملائکه در سوگ این امام ضجه و فریاد مىکنند...
هرگز تو را فراموش نخواهیم کرد...
همانا خورشید در آن روز خجالت زده شد و طلوع نکرد؛ ماه نیز ذوب خواهد شد، هیچکس زندگى نخواهد کرد. هرگز هیچکس نخواهد خندید...
هرگز روزهاى مقدس زندگى با تو را فراموش نخواهیم کرد...
فرمانهاى تو را در هر زمان و مکان اجرا مىکنیم، شجاعت تو را در برابر دشمنان به یاد مىآوریم. در روز برگزارى نماز در قدس شریف، یاد تو را در جهان زنده مىکنیم. با یاد تو هر دولت و مرامى را که در مقابل اسلام بایستد، نابود مىکنیم.
سعادتمندند کسانى که تو را شناختند، کسانى که از راه تو پیروى کردند، کسانى که به کلام تو گوش فرا دادند و کسانى که به نام جمهورى اسلامى شما پرچم اسلام را برافراشتند.
اى امام عزیز! همانا من با تو پیمان مىبندم که همیشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نایب برحقت امام سید على خامنهاى در این راه باقى خواهم ماند. فرمان تو، اندیشه او اندیشه تو و آراى او همان آراى تو خواهد بود. به درستى که تو شجاعت را به او آموختى و ما اکنون سرباز او هستیم و همانگونه که امر فرمودى بر این جمهورى اسلامى باقى خواهیم ماند. جمهورى اسلامى والایى که متعلق به حضرت مهدى(عج) ولىعصر و زمان است.
اى امام مهدى! آه اى آقاى من، اى فریادرس و نجات دهنده من، آیا نمىبینى چه حوادثى رخ مىدهد و چه شهدایى بر زمین مىافتند در حالى که دشمنان در حال آماده باش کامل هستند، تا چه زمانى اى آقاى من! تا چه زمانى مىتوانیم در برابر دشمن ستمگر مقاومت کنیم؟!
العجل العجل اى نجات دهنده ما برما رحم نما و به فریادمان رس...
به نام این رهبر سفر کرده...به نام شهدا...به نام مجاهدین اسلام...
مزار شهید مصطفی مازح در منزلشان در جنوب لبنان