بیست و سوم ذیقعده بنا بر قولی، سالروز شهادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و روز مخصوص زیارت آن حضرت است که سفارش زیادی به آن شده از دور و نزدیک.
بیست و سوم ذیقعده بنا بر قولی، سالروز شهادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و روز مخصوص زیارت آن حضرت است که سفارش زیادی به آن شده از دور و نزدیک.
حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که صبر، شجاعت، عبادت و تقوای ایشان میان ائمه زبانزد بوده است و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بود که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچگونه تردیدی نداشت. مرجع فقید شیعه و عالم ربانی آیتالله بهجت، شخصیت امام رضا(ع) را در سخنان متعددی مورد بررسی قرار داده و از ایشان کرامات و روایات بسیاری نقل کردهاند. بخشی از سخنان آیتالله بهجت در مورد حضرت ثامنالائمه(ع) بهشرح ذیل است:
حرم امام رضا(ع) نعمت گرانقدر ایران
حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گرانقدرى است که در اختیار ایرانىها است، عظمتش را خدا مىداند، بهحدى که امام جواد(ع) مىفرماید: زیارت پدرم امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) افضل است، زیرا امام حسین(ع) را عامه و خاصه زیارت مىکنند، ولى پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامى) زیارت نمىکنند، لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین(ع) ظاهر مىشود. بنابراین، ایرانىها باید نعمت حرم حضرت امام رضا(ع) که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
تحول قلب؛ اذن دخول حرم ثامنالحجج(ع)
زیارتتان قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا اذن دخول میطلبید و میگویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول دادهاند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بهوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
مبالغه در دعاها نکنید/ به شفای امام معتقد باشید
زیارت امام رضا(ع) از زیارت امام حسین بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین میروند. بسیاری از حضرت رضا(ع) سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول میگرفت و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید. ملتفت باشید! معتقد باشید! شفادادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته است. یکی از معاودین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه(س) را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد»! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام(ع) بشمرید. حضرت(ع) میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا(ع) به کسی فرمودند: «از بعضی گریهها ناراحت هستم»!
پس از حادثه بمبگذاری در حرم مطهر حضرت رضا(ع) حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد. «در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: «کربلا بودم» این جمله دو معنی دارد: معنی اول اینکه حضرت رضا(ع) آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین(ع) ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا(ع) شد، متوجه شد سیدی نورانی جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه است، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین را یکیک با سلام ذکر میفرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان رسیدند سکوت کردند! آنکس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان است.
زیارت حضرت مریم و حضرت عیسی از حرم امام رضا(ع)
در همین حرم حضرت رضا(ع) چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا(ع) مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم(س) از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا را زیارت کردند. روز بعد آنکس در بیداری به حرم مشرف شد، ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا را زیارت کردند. زیارتنامه میخواندند. همین زیارتنامه معمولی را میخواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی و قیل و قال شروع شد، حال آیا حضرت رضا(ع) وفات کرده است؟ حرف آخر اینکه عمل کنیم به هرچه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم». (کتاب «بهسوی محبوب»، و کتاب «برگی از دفتر آفتاب»)
کار به جایى رسیده که در ابتلائات هم حال دعاکردن نداریم. در حدود سى چهل سال پیش جوان شکستهبندى در قم نقل کرد: روزى زن محجّبهاى به درِ مغازه من آمد و اظهار داشت: استخوان پایم از جا در رفته و مىخواهم آن را جا بیندازى، ولى در بازار نمىشود. چون مىترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه مىدهى به منزل برویم. قبول کردم و حدود سیصد تومانى را که در دخل داشتم با خود برداشتم و درِ مغازه را بستم و بهدنبال آن زن روانه شدم، تا این که به منزل ایشان وارد شدیم. آن زن درِ خانه را از داخل بست، متوجه شدم که قصد دیگرى دارد، درِ خانه را هم از داخل بسته بود، و مرا نیز تهدید مىکرد که در صورت مخالفت، به جوانهاى بیرون منزل خبر مىدهم تا به خدمتت برسند. به او گفتم: سیصد تومان همراه دارم، بیست تومان هم در مغازه دارم، همه را به تو مىدهم، دست بردار. فایده نداشت، پیوسته اصرار و تهدید مىکرد. از سوى دیگر، آنزن آنقدر به من نزدیک بود که حال دعا و توسّل هم نداشتم، بهگونهاى که گویا بین من و دعا حایل و مانعى ایجاد شده بود.
سرانجام، بهحسب ظاهر به خواسته او تن در دادم و حاضر شدم و اظهار رضایت کردم و او را بهگونهاى از خود دور کردم و براى تهیّه چیزى فرستادم. در این هنگام دیدم حال دعا پیدا کردهام. فوراً به امام رضا(ع) متوسّل شدم که اگر عنایتى نفرمایى و مرا نجات ندهى و این بلا را رفع نکنى، دست از شغلم برمىدارم. گویا آن جوان بهقصد تقرّب و قضاى حوایج مؤمنین این را از آن حضرت تقاضا کرده بوده و آن شغل هم به نظر و توجه آن حضرت بوده است. مىگوید: در همین اثنا دیدم سقف دالان شکافته شد و پیرزنى از سقف به زیر آمد! فهمیدم توسّلم مستجاب شد. در این حین زن صاحبخانه هم آمد، به پیرزن گفت: چه مىخواهى و براى چه آمدهاى؟ گفت: در این همسایگى نزدیک شما وضع حمل نمودهاند، آمدهام مقدارى پارچه ببرم، گفت: از کجا آمدهاى؟ گفت: از درِ خانه، با این که من دیدم از سقف خانه وارد شد!
درهرحال، آن دو با هم به گفتوگو پرداختند و من هم فرصت را غنیمت شمرده بهسمت درِ منزل پا به فرار گذاشتم. زن به دنبالم آمد و گفت: کجا مىروى؟! گفتم: مىروم درِ خانه را ببندم. گفت: من در را بستهام. گفتم: آرى! به همین دلیل که پیرزن از آن وارد خانه شد! بهسرعت بهسوى در رفتم و از خانه و از دست او نجات یافتم. وقتى مطلّع شد که فرار مىکنم، از پشت سر یک فحش به من داد و آب دهان به رویم انداخت، که در آن حال براى من از حلوا شیرینتر بود.
بعد به خدمت مرحوم آقا سیّد محمّدتقى خوانسارى ــ رحمة اللّه علیه ــ جریان فحش و ناسزا و آب دهان انداختن به رویم را براى ایشان نقل کردم، ایشان فرمودند: اىکاش آن فحشها و اذیتها را به من مىکردند، اىکاش آن آب دهان را به صورت من مىانداختند. وقتى که آقا چنین فرمودند: حالت آرامش در من پیدا شد، ولى بعد از آن دیگر آن اذیتها و وقایع تکرار نشد.
آقایى که این جریان را نقل کرد اهلعلم نبود، بهحسب ظاهر جوانى از عوام و با ظاهری موجه بود. درهرحال اینگونه از حرام فرار کرده بود، در آن زمان که بىدینى رواج داشت و میان جوانها افراد متدیّن کم پیدا مىشدند! بعد از این قضیّه، از کرامت و عنایت خداوند متعال به او این بود که آتش دنیایى به آن دستش که آن را به پاى آن زن گذاشته بود، اثر نمىکرد بهگونهاى که حتّى مىتوانست ذغال گداخته را با آن دست مانند انبر بگیرد و بردارد! چه مقامات، چه کرامات، با چه ریاضات و گرفتارىها!
شفای یکی از علمای نجف در مشهد
یکی از علمای نجف اشرف بهجهت بیماری به تهران میآید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنا بر آن میشود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشتزده شده و سخت ناراحت میشود و اجازه میگیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید. پس از تشرف و توسل شبی در خواب میبیند آقای بزرگواری نزد ایشان میآید و میفرماید: چرا اینقدر ناراحت هستید، صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید. از خواب بیدار میشود و میگوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران میآیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او میگوید: ناراحت نباشید، صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه میکنیم. با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او میافزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا مییابد.
سلامی که توسط امام رضا(ع) پاسخ داده شد
«روزی آقا فرمودند: در منطقه جاسب قم گروهی از کشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زیارت حضرت ثامن الحجج علیهم السلام مشرف میشوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پیرمردی از اهل محل را میبینند که در گرمای روز کولهباری از علف به دوش کشیده و با مشقت بسیار به خانه میرود، مسافرین مشهد مقدس که او را میبینند زبان به شماتت و سرزنش میگشایند: «پیرمرد، زحمت دنیا را ولکن نیستی، آخر بیا تو هم لااقل یک بار به مشهد مقدس سفر کن». و این سخن را تکرار و او را بسیار توبیخ میکنند.
پیرمرد خسته و پاکدل زبان میگشاید و میگوید: شما که به زیارت آقا رفتید و به آقا سلام دادید، جواب گرفتید یا نه؟ میگویند: پیرمرد، این چه حرفی است که میزنی؟ مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟! پیرمرد میگوید: عزیزان، امام که زنده و مرده ندارد، ما را میبیند و سخنان ما را میشنود، زیارت که یکطرفه نمیشود. آنان میگویند: آیا تو این عُرضه را داری؟ وی میگوید: آری، و از همان جا رو بهسمت مشهد مقدس میکند و میگوید: «السلام علیک یا امام هشتم» و همه با کمال صراحت میشنوند که به آن پیرمرد به نام خطاب میشود: «علیکم السلام آقای فلانی» و بدین ترتیب زائران همگی خجالت کشیده پشیمان میشوند که چرا سبب دلشکستگی این مرد نورانی شدند».
بارگاه نورانی حضرت امام رضا(ع) در مشهد، سالهاست که پذیرای زایران هشتمین امام شیعیان است. حرم مطهری که هرسال در روزهای مختلف، حجم عظیمی از زایران ایرانی و شیعیان سایر کشورها را در خود جای می دهد. در این بارگاه نورانی، مثل بقیه زیارتگاهها وسایل مختلفی برای استفاده خادمان و کارکنان وجود دارد. اما بعضی از این وسایل، منحصر به بارگاه نورانی امام رضا(ع) است و به قولی، «اختصاصی» همین جاست. این گزارش، شما را با بعضی از این ابزار و وسایل آشنا می کند. چیزهایی که فقط می شود در حرم مطهر امام رضا(ع) دید:
ابزار نقاره زنی
چهار نوع طبل و کرنا و لوازم متعلق به آن، از جمله ابزاری است که در اتاق مخصوص نقاره زنی حرم مطهر نگهداری می شود. طبل ها از کاسه های بزرگ و کوچک مسی و چدنی است که پوست دباغی شده بر روی آن کشیده شده و با دو چوب ساده به طول تقریبی بیست سانتیمتر نواخته می شوند و کرناها سازهای بادی به طول تقریبی 100 تا 120 سانتیمتر است که از جنس مس یا برنج ساخته شده و آب کُرم داده شده اند. طبل ها و کرناها در مشهد ساخته می شوند.
دوشاخه کفشداری نقره
این دوشاخه کفشداری قدیمی که الان در موزه مرکزی آستان قدس نگهداری می شود، 202 سانتیمتر طول و 6 سانتی متر عرض دارد.این اثر از میراث آستان قدس رضوی است که در حرم مطهر و در بخش کفشداری استفاده میشده است. این دوشاخه از جنس نقره بوده و دو کفش نقرهای نیز به دو شاخهی آن آویزان است. جنس دستهی این دوشاخه از چوب است که ورقههایی از جنس نقره روی آن کار شده و دو شاخهی فولادی نیز به سر چوب متصل شده است. در یکی از ورقهها به خط شکسته نستعلیق کتیبهی «...عهد تولیت جلیله میرزا...» حک شده است که به دلیل ناقص بودنش احتمال میرود که این تکه از ورقهی فلزی از جایی کنده شده و به این قسمت متصل شده است.
دوشاخه ی متصل شده به این دستهی چوبی با دستهای کوتاه و بهوسیلهی فشار و چکشکاری اتصال یافته است. کفشهای آویزان به این دوشاخه درویشیمانند، نقرهای و با تزئینهای اسلیمی و کندهکاری شدهاند. اندازهی این کفشها8×3 سانتیمتر است.
جاروی پر طاووس
این جارو همان طور که از نامش پیداست، با پرهای طاووس ساخته شده است. این جارو 102/5 سانتیمتر طول دارد. یعنی دقیقا به اندازه واقعی پر طاووس. عرض دهانهی بالای جارو هم 13 سانتیمتر است.
این جارو را زنی به نام «حاجیه نواب والده سالار» در سال 1263 هجری قمری یعنی نزدیک به 170 سال پیش وقف حرم مطهر امام رضا (ع) کرده بود.دستهی این جاروی پرطاووس با دستهپوش مرواریددوزی شدهای پوشانده شده است. تعداد پرهای طاووس به کار رفته در این جارو در حال حاضر 90 پر است ولی تعداد پرهای اولیه 100 پر بوده است. تزیینات پارچهی دستهپوش از جنس مخمل قهوهای تیره، ابریشمی و به شکل ذوزنقه است. ساق بزرگ ذوزنقه محل نگهداری پرهاست و ساق کوچکتر داخل دستهی طلا قرار دارد. جنس مواد رودوزی بیشتر از مروارید اصل بحرینی در سه اندازهی مختلف است .
این جارو الان در موزه مرکزی آستان قدس نگهداری می شود.
دست نقره
بالای ضریح مطهر امام رضا(ع) سالها محل قرارگرفتن این دست نقره ای بود.اثری که مربوط به اواخر دوره قاجار یا اوایل دوره پهلوی است و حالا از میراث آستان قدس رضوی محسوب می شود. شیوهی ساخت آن ریختهگری است. دست نقره برای جمعآوری نذورات بالای ضریح مطهر استفاده میشده است. یک پنجهی پنج انگشتی اجزاء این دست را تشکیل داده است که انگشتها از محل بندها به داخل کمی جمع شدهاند.
دست بهوسیلهی فلزی زائد که قسمت بالای آن باریکتر و انتهایش برجسته و طوقمانند است به دستهای فلزی مخروطی شکل جوشکاری شده است. به انتهای این دسته یک چوب بلند داخل میشده و بهوسیلهی این دسته نذورات روی ضریح جمعآوری میشده است.
خادمی می گفت: دختر بچه ای شفا گرفته بود. با تب و تاب ازش سوال کردم چه دیدی و چه شنیدی؟
دخترک با آرامشی خاص گفت هیچ. فقط پدرم را خبر کنید.
پدر که از شفای کودکش بی قرار بود با شنیدن این جمله اختیار از کف داد. نفسش که برگشت به خادم گفت: دخیل که بستم به امام رضا گفتم: می خوای دخترمو شفا ندی شفا نده. اما برگردم قم به خواهرت گلایه خواهم کرد.
مأمون پس از آن که در «مرو» ولیعهدی را بر امام رضا علیه السلام تحمیل کرد و عهدنامه ولایتعهدی امام علیه السلام را امضاء نمود به «فضل بن سهل» دستور داد مجلس باشکوهی که مرکب از رجال دولت و اعیان و اشراف ملت و امراء و وزراء و درباریان و فرماندهان و سپاهیان و علماء و نویسندگان و شعراء و خطباء باشد، تشکیل دهد و برای اجرای تشریفات بیعت در یک روز معیّن در دربار خلافت حاضر شوند و «لباس سیاه» را که شعار «بنی عباس» در آن روز بود به لباس «سبز» که شعار «علوییّن» است، تبدیل کنند(1) و پرچم سبز برافرازند.
روز دهم رمضان تمام طبقات مردم با لباس سبز در دربار «مأمون» حاضر شدند و نظامیان در محل مخصوص خود صف آرائی کردند و سایر مدعوّین در جایگاه های خود قرار گرفتند. سپس حضرت رضا علیه السلام به همراه مأمون وارد مجلس شدند و حضرت، لباس سبز تن کرده و شمشیری حمایل نموده بودند، مأمون در صدر مجلس نشست و حضرت را نیز در جایگاهی که از قبل ترتیب داده بودند و در پهلوی جایگاه مأمون بود و پرچم های سبز در بالای آن جایگاه در اهتزاز بودند، جای داد و دستور داد کیسه های طلا و نقره که اسم مبارک حضرت رضا علیه السلام هم در آن سکّه ها زده شده بود آوردند.
پس از آن مأمون بر محل بلندی رفت و گفت: ای مردم، این علی بن موسی الرضا علیه السلام است که ولیعهد من است بر همه شما واجب است که با او بیعت کنید و تبریک بگوئید، اولین کسی که دست بیعت در دست امام گذاشت، خود مأمون بود و بعد به فرزند خود «عباس» دستور داد تا با آن حضرت بیعت کند و بعد از او «فضل بن سهل» وزیر اعظم «یحیی بن أکثم» مفتی اعظم دستگاه خلافت و «عبدالله بن طاهر» ذوالیمینین فرمانده سپاه، بعد عموم اشراف و رجال بنی عباس که حاضر بودند حضور امام رضا علیه السلام رسیده، تبریک گفته و بیعت نمودند. آن گاه کیسه های اشرفی را پیش آوردند و شاعران و سخنوران برخاسته و هر کدام در فضیلت حضرت رضا علیه السلام و ولایتعهدی او سخن ها گفته و شعرها سرودند.(2)
مرحوم «صدوق» از «بیهقی» روایت نموده وقتی که با حضرت رضا به ولایتعهدی بیعت شد مردم به اطراف او پروانه وار گرد آمده و او را شادباش و مبارک باد گفتند.(3) امام علیه السلام به جانب آن ها اشاره کرد، همگی ساکت شدند سپس مضمون مطالبی را که پشت ورق عهدنامه مرقوم فرموده بود، برای مردم بیان داشت. اینک به بعضی از نکات برجسته آن مطالب که حضرت در پشت ورقه عهدنامه نوشته بود اشاره می کنیم:
«امام رضا علیه السلام در این فراز از سخنانش از مظالم گذشته نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یاد کرده است که با توجه به انعکاس این مطلب در چنین عهدنامه ای رسمی و تاریخی یک اقرار ضمنی از دستگاه خلافت در مورد این ستمگری ها در گذشته و محکوم کردن آن ها به حساب می آید و اشاره به این است که چگونه زمامداران و عمال حکومت های گذشته، موجبات سلب امنیّت و اتلاف نفوس و ایجاد محدودیتها و محرومیتها در مورد دوستداران اهل بیت و امامان معصوم علیهم السلام را فراهم آورده اند.(4)
سپس مأمون از حضرت رضا علیه السلام خواست تا برای مردم خطبه ای بخواند. حضرت حمد و ثنای پروردگار را به جا آورده و آن گاه فرمود: (انّ لنا علیکم حقا برسول اللّه و لکم علیناً حقاً به فاذا انتم ادیتم الینا ذلک وجب الحق لکم)(5) از برای ما بر شما به واسطه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حقی است و نیز به واسطه آن حضرت بر شما نیز بر ما حقی است پس هرگاه شما حق ما را ادا کردید، بر ما نیز مراعات حق شما لازم است.
خلاصه: مراسم بیعت همزمان با جشن ولایتعهدی «امام رضا علیه السلام» که از جانب «مأمون» ترتیب داده شده بود در همان مجلس مأمون صورت گرفت و مأمون گرچه خواست برای بقای حکومت خود عوام فریبی کند ولی امام رضا علیه السلام از این موقعیت استفاده کرده، حقایقی را برای مردم و برای قضاوت تاریخ بیان کرده است.
هدف مامون:
در اول ماه رمضان سال 201 ه . ق در مرو با حضرت امام رضا علیه السّلام به عنوان ولایتعهدی مأمون بیعت صورت گرفت.(6) با وجود اینکه حضرت شرط کرده بودند در امور مملکتی و عزل و نصبها دخالت نخواهند کرد و لذا می توان گفت که این امر علی رغم میل باطنی امام بوده، بلکه از روی اجبار و تهدید صورت گرفته است.
یکی از عللی که باعث شد مأمون تصمیم بگیرد که امام رضا علیه السّلام را از مدینه به خراسان (مرو) منتقل کند و به عنوان ولایتعهدی با آن حضرت بیعت کند وجود قیامها و شورشهایی بود که از جانب علویّون صورت می گرفت و این امر به صورت مهمترین مشکل برای خلافت عباسیان در آمده بود با وجود اینکه اکثر قیامها را سرکوب میکردند و با علویان بیرحمانهترین رفتارها را پیش می گرفتند. در زمان مأمون، شورشهایی از جانب علویان در بصره و کوفه و یمن و واسط و مداین و در جاهای دیگر صورت گرفته بود.(7) لذا مأمون دریافته بود که برای رهایی از این وضع و همچنین مشکلات دیگری که خلافتش را تهدید می کرد باید چارهای بیاندیشد. لذا با طرح ولایتعهدی امام رضا علیه السّلام و شرکت آن حضرت در حکومت، این هدف مأمون تأمین می شد. زیرا با شرکت آن حضرت، ـ که در رأس علویان قرار داشت، ـ در حکومت، علویان خلع سلاح می شدند(8) و شعارهایشان از دستشان گرفته می شد. و محبوبیتی که در اثر قیام در بین مردم داشتند از بین می رفت. یعنی وقتی که رأس علویّون را به دستگاه خودش بیاورد. قهراً آنها می گویند پس ما هم سهمی در این خلافت داریم.
مأمون سیاستی را، با هوشیاری و کیاست خود جهت حفظ خلافتش اتخاذ کرد. و امام رضا علیه السّلام را با زور و تهدید به مرو برده و به ولایتعهدی رساند و در عین حال طوری رفتار کرد که اکثراً اینگونه تلقی می کردند که مأمون شیعه است و از دوستداران اهل بیت علیهم السّلام می باشد.(9) اما اگر به نامه ای از مأمون برای عباسیان در بغداد ارسال شده نگاه کنیم، می بینیم که در آن نامه اهداف خود را بیان کرده می گوید:« برای حفظ خلافت و استحکام پایه های آن علی بن موسی را به ولیتعهدی خود انتخاب کردم. که مردم را به خدمت ما بخواند و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید.(10)
امام رضا علیه السّلام هم با اتخاذ روش هائی سعی داشتند که اهداف مأمون را خنثی کنند و از آغاز دعوت امام تا روز شهادت حضرت همواره این روند را ادامه دادند شاید اگر مأمون امام را به ولایتعهدی انتخاب نمی کرد، برای حفظ خلافتش، به روش اسلاف خویش روی می آورد، و با تمام توان به سرکوب علویان می پرداخت همانطور که در سال 207 هجری و بعد از آن نسبت به علویان برخورد شدیدی اتخاذ کرد.(11)
بنابراین مأمون با اتخاذ این تصمیم و آوردن امام به مرو و قبولاندن ولایتعهدی هر چند به صورت ظاهری به یکی از اهداف خود که همان خواباندن شورش ها بود رسید.
بنابراین وقتی به منابع تاریخی مراجعه می کنیم اکثر قیامهای علویّون علیه مأمون را قبل از قبول ولایتعهدی از طرف آن حضرت ذکر می کنند و معمولاً بر این اعتقادند که بعد از آمدن امام رضا علیه السّلام به مرو شورش علیه مأمون صورت نگرفت. به جز قیامی که توسط عبد الرحمان بن احمد در یمن شکل گرفت و سبب آن هم باتفاق مورخین ظلم و جور وُلات مأمون در آن منطقه بود.(12)
لذا می بینیم که یکی از نتایج کار مأمون از برگزیدن امام و بیعتگیری برای آن حضرت این بوده که انقلاباتِ علویان را در تمام ولایات و شهرها خاموش کرد.
حسن ابراهیم معتقد است که، بعد از آوردن امام رضا علیه السّلام به مرو رفتار مأمون با علویان بر خلاف سایر خلفای عباسی ملایم بود و این رویه همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال 207 ه .ق که عبدالرحمن بن احمد علوی در یمن شورید و مأمون سپاهی فراوان برای مقابله با او فرستاد و او را امان داده به بغداد آورد و به خواستههایش رسیدگی کرد ولی از آن پس روی از علویان بگردانید و ایشان را بار نداد و لباس سیاه برایشان مقرر کرد.(13) و علامه عاملی، می افزاید که مأمون نه تنها انقلابات علویان را خاموش ساخت بلکه اعتماد بسیاری از ایشان و طرفداران و دوستداران آنها و علویان خراسان را نیز جلب کرد و توانست از بسیاری از علویان و دیگران که با وی بیعت نکرده بودند بیعت بگیرد و به اطاعت خود در آورد.(14)
پی نوشت:
1. شیخ محمد بن نعمان مفید، الارشاد،تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 252. الهامى، داود، سیرى در تاریخ تشیّع،قم: انتشارات مکتب اسلام، ص 591.
2. همان .
3. شیخ مفید،پیشین، ج 2، ص 253. ـ الهامى، پیشین، ص 591. ـ قمى، عباس، منتهى الآمال،قم: جاویدان علمى، ج 2، ص 327
4. الهامی،همان ،587.
5. مفید،همان، ج 2، ص 253.
6. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامی، چاپ اول، 1385 هجری، ج 49، ص 128.
7. طبری، محمّد جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1354، ج 13، ص 38 ـ 56.
8. مطهری، مرتضی، سیری در سیرة ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1367، ص 208.
9. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385هجری، ج 6، ص 408.
10. صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران، انتشارات علمی، بی تا، ج 2، ص 167.
11. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، 1376، ج2، ص 179.
12. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408، ج 4، ص 207. طبری، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسة اعلمی، بی تا، ج7، ص168. و عاملی، جعفر مرتضی، حیاة سیاسی امام رضا، قم، نشر اسلامی، چاپ دوم، 1362، ص 226.
13. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، همان.
14. عاملی، جعفرمرتضی، زندگانی سیاسی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه و نشر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1365، ص 217.
حضرت امام رضا علیه السلام از پدر گرامی خود و او از پدران بزرگوارش، و آنان هم از امیرالمؤمنان امام علی علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت چنین فرمود: یکی از روزهای آخر ماه شعبان و در آستانهٔ رمضان پیامبر خدا صل الله علیه وآله وسلم، خطاب به ما، خطبهٔ مهمی خواند که مضمونش چنین است:
۱- ای مردم، ماه خدا، همراه برکت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روی آورده است.
۲- ماهی است که از همه ماه ها ارزشمندتر و با فضیلتتر است.
۳- روزهایش ارزشمندترین روزهاست.
۴- و شبهایش با فضیلتترین شب هاست.
۵- و ساعت هایش از همهٔ ساعتها ارزشمندتر و ارجمندتر است.
۶- ماهی است که شما به میهمانی خدا دعوت شده اید.
۷- و خدا شما را در این ماه گرامی داشته است.
۸- نفس های شما در ماه رمضان تسبیح است.
۹- و خوابتان عبادت خداست.
۱۰- و عمل شما مورد قبول درگاه خداست.
۱۱- و دعایتان در این ماه عزیز مستجاب است.
۱۲- با نیت های درست و دلهای پاک، خواسته هایتان را از خدا بخواهید.
۱۳- و بخواهید که شما را در این ماه به گرفتن روزه توفیق دهد.
۱۴- و نیز به تلاوت قرآن موفق سازد.
۱۵- انسان شقی کسی است که در این ماه مورد بخشش و آمرزش خدا قرار نگیرد.
۱۶- با گرسنگی و تشنگی این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت بفتید.
۱۷- و به فقرا و محرومان صدقه بدهید.
۱۸- در ماه رمضان به بزرگانتان احترام کنید.
۱۹- و به کودکان و افراد کوچک تر، از هیچ محبتی دریغ نورزید.
۲۰- در این ماه بیشتر صلهٔ رحم نمایید.
۲۱- زبان خود را از گفتار ناپسند و زشت نگهدارید.
۲۲- و از آنچه خدا بر شما حلال نکرده است، چشمانتان را ببندید.
۲۳- و آن چه را که شنیدنش بر شما حلال نیست، گوش ننمایید.
۲۴- و به یتیمان مهر و محبت کنید تا بر یتیمان شما مهرورزند.
۲۵- و از گناهانتان توبه کنید.
۲۶- به هنگام نماز، دو دست خود را به دعا به پیشگاه خدا بلند کنید.
۲۷- چه آن که آن لحظه ها بهترین لحظه هاست.
۲۸- خداوند در آن لحظات با مهر و لطف بر بندگان می نگرد.
۲۹- و اگر از او درخواست کنند، جواب می دهد.
۳۰- و وقتی او را بخوانند، لبیک می گوید.
۳۱- و دعای آنان را اجابت می کند.
۳۲- ای مردم! جانتان در گروه اعمال شماست، با طلب مغفرت از خدا، آزادش کنید.
۳۳- و شانه های شما از وزر و وبال گناه و زشتی های سنگینی می کند، با سجده های طولانی، آن وزر و وبال را سبک کنید.
۳۴- بدانید که خداوند به عزت خود قسم یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کننده گان را عذاب نکند.
۳۵- ای مردم! هر کسی از شما روزه دار مؤمنی را افطار دهد، چنان است که گویا بنده ای را آزاد کرده، و خداوند از لغزش های گذشته اش می گذرد.
۳۶- یکی عرض کرد! ای رسول خدا، همهٔ ما قدرت افطار دادن و سیر کردن شکم افراد را نداریم.
۳۷- پیامبر فرمود: با پاره ی خرما، و مقداری آب، آتش را از خود دور کنید.
۳۸- ای مردم! اگر کسی در این ماه اخلاق خودش را نیکو و اصلاح کند، جواز عبور از پل صراط برای او خواهد بود.
۳۹- و آن کسی که در این ماه بر زیردستان خود آسان گرفته و سخت گیری نکند، خداوند حساب را بر او آسان می گیرد.
۴۰- و کسی که در این ماه مردم از شرش در امان باشند، خداوند در قیامت غضب خود را از او باز می دارد.
۴۱- و کسی که یتیمی را نوازش نماید، در قیامت مورد نوازش خداوند خواهد بود.
۴۲- و کسی که صله ی رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت بر او فرو می فرستد.
۴۳- و کسی که قطع رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت از او دور دارد.
۴۴- و کسی که یک نماز مستحبی به قصد اطاعت و بندگی به جا آورد، خداوند برآت آزادی از آتش جهنم را برای او صادر می کند.
۴۵- و کسی که یک واجب را انجام دهد ثواب هفتاد واجب به او داده می شود.
۴۶- و کسی که در این ماه بر من زیاد درود فرستد، خداوند کفهٔ میزان عمل نیک او را در قیامت سنگین می کند.
۴۷- و کسی که یک آیه در این ماه از قرآن تلاوت کند، پاداش یک ختم قرآن را خواهد داشت.
۴۸- ای مردم، درهای بهشت در این ماه باز است، از خدا درخواست کنید که آن را بر روی شما نبندد.
۴۹- و درهای جهم بر روی شما بسته است، از خداوند بخواهید که آن را بر روی شما نگشاید.
۵۰- و شیطان در این ماه در غل و زنجیر است، از خداوند بخواهید که آن را بر شما مسلط نکند.
۵۱- امیرالمؤمنین گفت: از جا برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا، کدام عمل در این ماه ارزشمندتر است؟
فرمود: ای ابالحسن، ارجمندترین عمل در رمضان آن است که انسان از آن چه خدا حرام کرده است، دوری جوید.
آن گاه گریه کرد. عرض کردم: چه چیزی باعث گریهٔ شما شد؟
فرمود: علی جان، گریهٔ من برای این است که در این ماه در حالی که به نماز ایستاده ای فرق سرت به دست شقی ترین انسان شکافته می شود، و محاسن شریف تو خضاب می گردد.
امیرالمؤمنین عرض کرد: ای رسول خدا، آیا دین من سالم است؟
رسول خدا فرمود: آری، در سلامت کامل دینی قرار داری.
۵۲- سپس فرمود: یا علی، قاتل تو، قاتل من است، و کسی که بر تو غضب کند بر من غضب کرده است.
۵۳- و کسی که به تو دشنام دهد به من دشنام داده است، تو برای من به منزلهٔ جان من هستی، روح تو از روح من است و طینت تو از طینت من است.
۵۴- خدای تبارک و تعالی، من و تو را آفرید و انتخاب کرد.
۵۵- مرا برای نبوت و پیامبری، و تو را برای امامت امت اسلامی اختیار کرد، و هر کسی امامت تو را انکار کند، در حقیقت منکر نبوت من شده است.
منبع:
بحار/ ج۹۶/ص۱۵۷ و ۳۵۸؛ عیون أخبار الرضا/ ج۱/ص۲۹۵
حجتالاسلام والمسلمین احمد غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در گفتگویی، در مورد شرایط ورود به ماه مبارک رمضان و استفاده درست از این ماه خدا گفت: روزهای پایانی ماه شعبان است، در روایتی از امام رضا(ع) آمده که ایشان در اواخر این ماه همواره می فرمودند: «اللهم ان لم تغفر لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بغی منه: خدایا اگر در این روزهایی که از ماه شعبان گذشت، ما را نیامرزیدی در این روزهای باقیمانده ما را مشمول مغفرت و رحمت خود قرار بده.» نکته دیگر استغفار فراوانی است که ما باید در ماه شعبان انجام میدادیم، در این چند روز باقیمانده استفاده کنیم و این استغفار را انجام دهیم.
وی افزود: نکته سوم اینکه سیره پیامبر اعظم(ص) این بود که کل ماه شعبان را روزه می گرفتند، اگر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد. حداقل دوشنبه پیش رو و یا چند روز باقیمانده را روزه بگیرد. معمولا ایرانیها روز آخر ماه شعبان که به ماه رمضان متصل میشود را به عنوان استقبال از ماه مبارک روزه می گیرند که خیلی پسندیده است.
وی در پاسخ به این سؤال که ما برای ماه مبارک رمضان چگونه خودمان را آماده کنیم؟، اظهار داشت: بهتر است برای پاسخ به این سؤال، از بیانات ائمه(ع) استفاده کنیم. من در پاسخ به این سؤال از دعاهای امام سجاد(ع) بهره می گیرم و همان نکته ای که ایشان در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه برای استقبال از ماه رمضان بیان فرمودند را برای شما و خوانندگان بیان می کنم.
اولین نکته وصف ماه مبارک رمضان است، امام سجاد(ع) در این دعا، ماه مبارک رمضان را به عنوان، این موضوع بیان می کند که خداوند راههای احسان خود را برای ما مشخص کرده است. ایشان خداوند را سپاس میگوید که یکی از راه های خود را ماه رمضان قرار داده است. اگر ما از ماه رمضان درست استفاده کنیم به خداوند میرسیم و در همان مسیری که خداوند می خواهد قدم می گذاریم.
غلامعلی در ادامه سخنانش تصریح کرد: امام سجاد(ع) در وصف ماه رمضان از چند اسم نام برده است: «شهرالصیام» (ماه روزه)، «شهرالاسلام»(ماه اسلام) یعنی در حقیقت ماه رمضان، بیانگر اسلام واقعی است و اگر ما بخواهیم در جهان خودمان را معرفی کنیم باید به ماه مبارک رمضان معرفی کنیم و طوری رفتار کنیم که واقعا جهانیان ما را همان طور که باید در اسلام باشیم بشناسند؛ حالات آرامش، همزیستی مسالمتآمیز، عشق و علاقه به یکدیگر، گذشت و ... را مشاهده کنند.
وی افزود: امام سجاد(ع) در این دعا بیان فرمودند: «شهرالطهور» این ماه، ماه پاکی است. «شهرالتنظیف» (ماه پاکسازی و ماه پاک شدن از آلودگیهاست.) در این ماه عملا باید آلودگی ها را کنار بگذاریم. یکی دیگر از وصفهایی که بر این ماه هست «شهرالقیام» (ماه شب زندهداری) است که در این ماه موفق به شب زندهداری می شویم. از این جهت این تعریفها را امام(ع) بیان کردند که برای ما عبرت آموز است به ویژه شهرالتنظیف(ماه پاک سازی) به این معنا که آهنی را در کوره می اندازید که ناخالصیهایش پاک شود و آهن خالص بماند یا طلا به هماره ناخالصیها را میاندازند تا طلای خالص باقی بماند. این وصف ماه مبارک رمضان از دیدگاه امام سجاد(ع) است.
این کارشناس مذهبی در مورد چگونگی استقبال از ماه رمضان گفت: براساس دعاهای امام سجاد(ع) این استقبالها دو قسمت است: اول اینکه ایشان از خداوند می خواهد ما را یاری کن تا روزه این ماه را بگیریم. روزه واقعی به چیست؟ فرمود: روزهگیری ماه رمضان این است که اندام از گناه بازداریم یعنی با دست و چشم و گوش و ... گناه نکنیم که در این صورت، روزه واقعی است. باید همه اندام خود را در جایی به کار ببندیم که مورد خشنودی خداست. نشانه اش هم این است که اگر افراد اندام و اعضاء و جوارح خودشان را بتوانند کنترل کنند نشانه و بازتاب آن در گوش کردن و دیدنشان مشخص می شود. افرادی که روزه واقعی بگیرند امام می فرماید: در ماه رمضان حرفهای بیهوده گوش نمی دهند. زمانی که بینند حرف بیهوده ای زده می شوند بلند می شوند و از آنجا می روند. این افراد با دیده خود به سوی لهو نمی شتابند. وقتی میبینند که شبکهای فیلمی دارد که چندان برایش مفید نیست شبکه را عوض می کنند. اینها نشانه هایی است که نشان می دهد این افراد موفق شدند روزه واقعی را بگیرند.
وی با اشاره به اینکه اگر ما می خواهیم توفیق روزهداری واقعی را داشته باشیم از نگاه امام سجاد (ع) هفت شاخصه را باید رعایت کرد، تأکید کرد: اگر این گونه شود نتیجه اش این می شود که لبخند در جامعه ما فراوان می شود. همزیستی مسالمت آمیز و مصالحه اجتماعی در جامعه به وجود می آید. شاخصه ها عبارت از این است که به خویشاوندان خود نیکی و هدیه بدهیم. چقدر خوب است که پدر به فرزندان خود خصوصا فرزندان کوچکی که روزه می گیرند یا به همسرش هدیه بدهد که یکی از این هدیهها همان افطاری دادن است. دوم اینکه این کار را در ارتباط با همسایه ها انجام دهیم. ماه رمضان تمرینی است که به همسایگان خود نیکویی کنیم و به آنها افطاری دهیم. سوم اینکه دارایی های خود را از پیامدهای بد حفظ کنیم. در این ماه مبارک تمرین کنیم که از حلال استفاده کنیم.
وی افزود: شاخصه دیگر این است که بتوانیم حقوق شرعی خودمان مانند خمس و زکات را پرداخت کنیم. سال خمسی را ماه رمضان قرار دهیم که امام سجاد(ع) هم همین را از ما خواسته است. شاخصه دیگر این است که اگر افرادی با ما قهر کردند، ماه رمضان، ماه بسیار خوبی است که با آنها آشتی کنیم، اگر می خواهیم توفیق روزهداری واقعی داشته باشیم. ششمین شاخصه این است که در برخوردها و در تحلیلها و قضاوتها انصاف داشته باشیم. شاخصه آخر این است که با دشمنان مسالمت کنیم مگر دشمنی که در راه خدا با او دشمنی کردیم. اگر این هفت شاخصه رعایت شود روزه درست اگر رعایت نشود، در ماه رمضان گرسنگی و تشنگی را تحمل می کنیم و در نهایت مقصد مورد نظر نخواهیم رسید.
وی در پایان سخنانش با بیان این بیت از مولوی که میگوید: رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از سینه ها/ وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو، گفت: یعنی قلب را مانند سینه های اولیای خدا با هفت آب شستشو دهیم، آنگاه شراب عشق که یکی از آنهاهمان مبارک رمضان است را میتوانیم سر بکشیم و از آن لذت ببریم.
منبع: مهر