موج وبلاگی آهنگِ بندگی

موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
موج وبلاگی آهنگِ بندگی
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسن مجتبی علیه السلام» ثبت شده است


پس از سخنرانی امام، ابن عباس برخاست و گفت: «معاشرالنّاس هذا ابنُ نبیّکم و وصی امامکم فبایِعوه؛ ای مردم! این فرزند پیامبر شما و وصی امام شماست، با او بیعت کنید.» مردم گفتند: او را نیک دوست داریم و حقّ او را برخویش واجب می شماریم. به عقیده طبری، اوّلین کسی که با آن حضرت بیعت کرد، قیس بن سعد بن عباده بود. وی به هنگام بیعت، گفت: با تو بیعت می کنم به حکم خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و جهاد با دشمنان خدا. امام مجتبی علیه السلام فرمود: بیعت کن به حکم خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که در بردارنده تمامی شرط هاست. و او با این شرط بیعت نمود و مردم نیز با آن حضرت بیعت کردند. قیس بن سعد، اولین استاندار امیرمؤمنان علی علیه السلام در مصر بود و در تمامی جنگ ها همراه آن حضرت شرکت داشت. وی تا آخر به پیمانی که با سبط اکبر علیه السلام بسته بود، وفادار ماند و زمانی که فرمانده بخشی از لشکریان امام شد، فریب وعده های معاویه را نخورد و در جواب وی نگاشت: «لا واللّه لا تَلْقانی ابداً الاّ بینی و بینک الرُّمح؛ سوگند به خدا! مرا دیدار نخواهی کرد، مگر آنگاه که بین من و تو نیزه باشد.»


دلائل انحصار خلافت در اهل بیت علیهم السلام

پس از پایان یافتن بیعت، امام مجتبی علیه السلام دیگر بار در سخنانی، دلائل شایستگی خویش برای خلافت و انحصار آن را در اهل بیت علیهم السلام برشمرد و فرمود:

«ماییم حزب پیروز خدا ماییم عترت پیامبر خدا که از هرکس به وی نزدیک تریم. ماییم اهل بیت رسالت که از گناهان و بدی ها معصوم و پاکیزه ایم. ماییم یکی از دو چیز گرانبها که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در میان امت به یادگار گذاشت. ماییم تلاوت کنندگان قرآن که همه اشیا به تفصیل در آن بیان شده اند، کتابی که باطل از هیچ سو در آن راه نمی یابد.

در تفسیر قرآن تنها مرجعِ مورد اعتماد، ما هستیم. در قرآن با یقین سخن می گوییم و با گمان، تأویل آیات نمی نماییم. از ما اطاعت کنید؛ زیرا اطاعت ما، از جانب خدا بر شما واجب شده است و فرمانبری ما را با اطاعت خود و رسول خویش همراه نموده و فرموده است: «یا ایّها الذّین آمنوا اطیعوا اللّه و اطعیوا الرّسول و اُولی الأمر منکم فَاِن تنازعتم فی شی ء فرُدّوه الی اللّه والرّسول»۶؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر «اوصیای پیامبر» را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باز گردانید (و از آنها داوری بطلبید)

و در آیه دیگر فرمود: «اگر آن را به پیامبر و اولی الأمر بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد.»

امام مجتبی علیه السلام در ادامه فرمود:

«شما را از گوش دادن به سخنان شیطان برحذر می دارم؛ زیرا او دشمن آشکار شماست، تا همانند سپاهیان کفر در جنگ بدر نباشید که شیطان به آنان گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی گردد، و من همسایه «و پناه دهنده» شما هستم؛ اما هنگامی که دو گروه (کافران و مؤمنانِ مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی می بینم که شما نمی بینید».

در این خطبه، دلایلی برای انحصار امامت در اهل بیت علیهم السلام وجود دارد، که در منابع اهل سنّت نیز مورد قبول واقع شده است؛ از جمله:


۱٫ طهارت و عصمت اهل بیت علیهم السلام ؛ که قرآن کریم آن را در آیه تطهیر «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت»، بیان داشته است.

۲٫ آیه اولوالأمر؛ که منظور از آن، امامان معصوم علیهم السلام هستند.

۳٫ حدیث ثقلین؛ که بین شیعه و سنی متواتر است.

امام علیه السلام در کلامی دیگر به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم استناد می کند و می فرماید:

«اَلستُ الّذی قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم لی وَ لاِءخی: الحسن والحسین امامان قاما او قعدا؛ آیا من همان فرد نیستم که پیامبر گرامی در حقّ من و برادرم فرمود: حسن و حسین هردو امام هستند؛ چه قیام کنند و چه صلح.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۸

مروان بن حکم، داماد عثمان و سرسلسله بنی مروان و اولین خلیفه از نسل «بنی حکم» که مروانیان به او منسوبند. او از چهره های پلید و کثیف تاریخ است. پدرش، ابی العاص بن امیه، از استهزاء کنندگان پیامبر بزرگ اسلام که مطرود آن حضرت نیز بود. "مروان" که کنیه اش "ابو عبدالملک" بود در سال دوم هجرت، در مکه بدنیا آمد و در شهر «طائف» بزرگ شد و سالها با خانواده خود زندگی کرد. او و پدرش به زبان رسول خدا، مورد لعنت قرار گرفته اند و به حکم و دستور ایشان، از مدینه تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند و با آن که عثمان برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ابوبکر، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولی ابوبکر گفت: من تبعیدی و رانده شده خدا را به مدینه راه نمی دهم. زمان خلافت عمربن خطاب، باز هم عثمان اقدام کرد ولی عمر نیز همان جواب ابوبکر را داد تا اینکه عثمان خود، به خلافت رسید و وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه فراهم کرد و از خاصان و دبیران او و داماد وی شد.


چهره مروان در حکومت عثمانی و بعد از آن

اقدام مروان حکم در نوشتن نامه به حاکم مصر با سوء تدبیرش، منجر به قتل عثمان شد و بعد از عثمان، با روی کار آمدن امام علی بن ابیطالب علیه السلام، با آنکه با حضرت بیعت کرد ولی در شمار ناکثین در آمد و در جنگ جمل همراه طلحه و زبیر و عایشه، رهسپار بصره شد و در جنگ شرکت کرده و بعد مغلوب و دستگیر شد. امام علی علیه السلام، با شفاعت امام حسن مجتبی علیه السلام، او را عفو و آزار کرد ولی بیعت او را نپذیرفت و فرمود: دست او دست خیانت است اگر صد بار هم بیعت کند باز نقض می کند و بعد فرمود: او را رها کنید. مروان سپش به شام، نزد معاویه رفت. وی در جنگ صفین در کنار معاویه جنگید. از طرف معاویه مدتی حاکم بحرین شد.


کارنامه سیاه مروان

سال 42 هجری قمری، در دوران حکومت معاویه، چندی حاکم مدینه بود. در آن مدت در بسیاری از آشوب و فتنه های مدینه و شامات، شرکت داشت. او در وقتی که نامه یزیدبن معاویه در اعلام مرگ پدرش و گرفتن بیعت از مخالفان به او رسید از حاکم مدینه خواست تا از حسین بن علی علیه السلام، بیعت بگیرد و در صورت خودداری از بیعت، او را بکشد. مردم مدینه "مروان حکم" را در «واقعه حره" در زمان یزید از شهر مدینه بیرون کردند و علی رغم تعهدی که کرده بود و قسمی که خورده بود (که با سپاه شام باز نگردد) همراه آنان در جنگ «حره» شرکت کرد. پس از آن توسط "عبدالله زبیر" به شام تبعید و در شام ساکن شد. بعد از یزید در جریان کناره گیری معاویه پسر یزید با حمایت طایفه «کلبی ها» بر ضحاک بن قیس، غلبه کرد و سال 64 هـ ق، بعد از کناره گیری معاویة بن یزید از خلافت، مروان که آن زمان شیخ بنی امیه شناخته می شد، ادعای خلافت کرد و به خلافت رسید و مردم هم با او بیعت کردند. به نوشته برخی از تاریخنگاران، از جمله "مسعودی" او اولین کسی بود که به زور خلافت را به دست آورد بدون اینکه رضایت جمعی مردم در کار باشد.


برخی از اقدامات ناشایست مروان در زمان خلافت

1- در طی حکومت خود در مدینه بدترین ناسزاها را بر سر منبر به علی بن ابیطالب علیه السلام می داد و می گفت: کار بنی امیه و پایه های حکومت ما جز با سب علی علیه السلام و لعن و کوبیدن او، محکم و استوار نشود!! در صورتیکه او از کسانی بود که می گفت: دفاعی که علی علیه السلام از عثمان کرد هیچ کس دیگر نکرد!!


2- مروان در زمان خلافتش سرزمین «فدک» را که معاویه به طور غصب، یک سوم آنرا به او داده بود، همه سهام آن را جزو اموال خودش قرار داد (فروغ ولایت/ 201).


3- او قاتل "طلحه" (از سر کردگان جنگ جمل) است. توضیح آنکه وقتی طلحة بن عبیدالله، در جنگ جمل، سپاهیانش را در معرض هلاکت دید، فرار کرد و در همان موقع، مروان چشمش به او افتاد و یادش آمد که وی، عامل موثر در قتل عثمان بوده، لذا با پرتاب تیری، او را از پا درآورد. مروان قامتی دراز و خلقتی آشفته داشت بطوریکه او را "خیط باطل" یعنی دراز قد منحرف، لقب داده بودند.


مرگ مروان

دوران خلافت او خیلی کوتاه و کم دوام بود و بنا بر نقل روایات، او به دست همسرش (ام خالد) که قبلا زن یزید بود در رمضان 65 هـ ق، مسموم شد. بعضی گویند که "ام خالد" از شدت خشم و کینه، بالشی بر روی او گذاشت و او را خفه کرد و به هلاکت رسید.



منابع:

1- تاریخ تحول دولت و خلافت (جعفریان)

2- دانشنامه رشد

3- فروغ ولایت (جعفر سبحانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۳