پس از سخنرانی امام، ابن عباس برخاست و گفت: «معاشرالنّاس هذا ابنُ نبیّکم و وصی امامکم فبایِعوه؛ ای مردم! این فرزند پیامبر شما و وصی امام شماست، با او بیعت کنید.» مردم گفتند: او را نیک دوست داریم و حقّ او را برخویش واجب می شماریم. به عقیده طبری، اوّلین کسی که با آن حضرت بیعت کرد، قیس بن سعد بن عباده بود. وی به هنگام بیعت، گفت: با تو بیعت می کنم به حکم خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و جهاد با دشمنان خدا. امام مجتبی علیه السلام فرمود: بیعت کن به حکم خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که در بردارنده تمامی شرط هاست. و او با این شرط بیعت نمود و مردم نیز با آن حضرت بیعت کردند. قیس بن سعد، اولین استاندار امیرمؤمنان علی علیه السلام در مصر بود و در تمامی جنگ ها همراه آن حضرت شرکت داشت. وی تا آخر به پیمانی که با سبط اکبر علیه السلام بسته بود، وفادار ماند و زمانی که فرمانده بخشی از لشکریان امام شد، فریب وعده های معاویه را نخورد و در جواب وی نگاشت: «لا واللّه لا تَلْقانی ابداً الاّ بینی و بینک الرُّمح؛ سوگند به خدا! مرا دیدار نخواهی کرد، مگر آنگاه که بین من و تو نیزه باشد.»
دلائل انحصار خلافت در اهل بیت علیهم السلام
پس از پایان یافتن بیعت، امام مجتبی علیه السلام دیگر بار در سخنانی، دلائل شایستگی خویش برای خلافت و انحصار آن را در اهل بیت علیهم السلام برشمرد و فرمود:
«ماییم حزب پیروز خدا ماییم عترت پیامبر خدا که از هرکس به وی نزدیک تریم. ماییم اهل بیت رسالت که از گناهان و بدی ها معصوم و پاکیزه ایم. ماییم یکی از دو چیز گرانبها که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در میان امت به یادگار گذاشت. ماییم تلاوت کنندگان قرآن که همه اشیا به تفصیل در آن بیان شده اند، کتابی که باطل از هیچ سو در آن راه نمی یابد.
در تفسیر قرآن تنها مرجعِ مورد اعتماد، ما هستیم. در قرآن با یقین سخن می گوییم و با گمان، تأویل آیات نمی نماییم. از ما اطاعت کنید؛ زیرا اطاعت ما، از جانب خدا بر شما واجب شده است و فرمانبری ما را با اطاعت خود و رسول خویش همراه نموده و فرموده است: «یا ایّها الذّین آمنوا اطیعوا اللّه و اطعیوا الرّسول و اُولی الأمر منکم فَاِن تنازعتم فی شی ء فرُدّوه الی اللّه والرّسول»۶؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر «اوصیای پیامبر» را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باز گردانید (و از آنها داوری بطلبید)
و در آیه دیگر فرمود: «اگر آن را به پیامبر و اولی الأمر بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد.»
امام مجتبی علیه السلام در ادامه فرمود:
«شما را از گوش دادن به سخنان شیطان برحذر می دارم؛ زیرا او دشمن آشکار شماست، تا همانند سپاهیان کفر در جنگ بدر نباشید که شیطان به آنان گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی گردد، و من همسایه «و پناه دهنده» شما هستم؛ اما هنگامی که دو گروه (کافران و مؤمنانِ مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی می بینم که شما نمی بینید».
در این خطبه، دلایلی برای انحصار امامت در اهل بیت علیهم السلام وجود دارد، که در منابع اهل سنّت نیز مورد قبول واقع شده است؛ از جمله:
۱٫ طهارت و عصمت اهل بیت علیهم السلام ؛ که قرآن کریم آن را در آیه تطهیر «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت»، بیان داشته است.
۲٫ آیه اولوالأمر؛ که منظور از آن، امامان معصوم علیهم السلام هستند.
۳٫ حدیث ثقلین؛ که بین شیعه و سنی متواتر است.
امام علیه السلام در کلامی دیگر به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم استناد می کند و می فرماید:
«اَلستُ الّذی قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم لی وَ لاِءخی: الحسن والحسین امامان قاما او قعدا؛ آیا من همان فرد نیستم که پیامبر گرامی در حقّ من و برادرم فرمود: حسن و حسین هردو امام هستند؛ چه قیام کنند و چه صلح.»