« آیه ۱۰ سوره مبارکه عنکبوت»
ترجمه:
و بعضی از مردم کسانی هستند که می گویند: به خدا ایمان آوردیم ولی همینکه در راه خدا اذیت و آزار می بینند، عذاب مردم را برابر با عذاب الهی قرارمی دهند و وقتی از طرف پروردگارت پیروزی و نصرتی برسد می گویند: ما هم با شمابودیم ، آیا خداوند به آنچه در سینه عالمیان پنهان است داناتر نیست ؟
تفسیر(المیزان):
بعضی از مردم که ایمان عاریتی دارند و خدا را با بعضی شرایط عبادت می کنند وقتی عافیت و سلامتی باشد به ایمان خود پایبندند، ولی وقتی پای آزار و شکنجه به میان آید، دست از ایمان برمی دارند. و شکنجه و آزار مردم مشرک را هم سنگ و معادل عذاب خدا قرار می دهند و به جهت گریز از عذاب و شکنجه مردم ، ایمان را رها کرده و بسوی شرک می روند با اینکه عذاب مشرکان اندک و محدود است اما عذاب الهی که در نتیجه شرک به آنان خواهد رسید، بزرگ و دائمی است و هلاکت ابدی بدنبال دارد. و این مؤمنان دروغین اگر از ناحیه خداوند گشایش و راه نجاتی برای شما مؤمنان واقعی برسد و بعد از شدت و گرفتاری که از کفار می دیدید به آزادی و فرجی برسید،این مؤمنان مدعی می گویند: ما هم با شمائیم ، یعنی ما هم از این گشایش سهمی داریم. وخداوند در رد دعوی آنها به نحو استفهام انکاری می فرماید: آیا شما پنداشته اید که به صرف ادعای ایمان می توانید خدا را فریب دهید؟ نه چنین نیست بلکه خدا به آنچه دردلهای مردم می گذرد آگاه است و می داند که دلهای شما خالی از ایمان است .
« ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، دعای به خیر برای خود و دیگران. در سیر مباحثی که کردیم، به مناسبت ایّام عرض کردم تذکّری بدهم. در دو جلسة قبل بیان کردم که بدانید، بحث شخصی نیست، بلکه کلّی است. رابطة مستقیم بین کثرت دعا و قلّت بلا، قلّت دعا و کثرت بلا را که در روایتی از پیغمبراکرم مطرح کردم: «إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاء». در همین زمینه میخواستم تذکّر دیگری بدهم.
تأثیر دیدِ انسان بر دعایش
دیدِ انسان همیشه
اینطور است که دیدِ کوتاه و مادّی است یعنی در عالم مادیّت قرار دارد و
محدود است. این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده نظر تنگ بر همه چیز و
بدتر از همه بر روی دعای شخص اثر میگذارد. یعنی بر روی درخواستهایش از
خداوند تأثیر دارد.
آیا از خدا کاری برمیآید؟!
به دو مطلب اشاره
میکنم. اوّل: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاریای پیش آمد؛ در این وقت او
چون در بستر مادیّت است اوّل فکرش به طرف ابزار مادّی میرود. غیر از این
است؟ شخص میخواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیّت
را پیش میکشد. غالباً اینطور است چون در بستر مادیّت قرار دارد. بعد سرش
که به سنگ میخورد و دیگر میبیند راهها بر او بسته شد، آنوقت یادش میافتد
که خدایی هم وجود دارد. میگوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد!
و حال اینکه، بدانید! مؤمن نباید اینطور باشد. آن کسی که اعتقاد به مبدأ و
معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی
نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیَدِه»؛ تمام امور
در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ
لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ این شخص اوّل چه کسی به یادش میآید؟ منبع
قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادّی مثل حسن و حسین و تقی و
نقی و... نمیرود که بعد هم اگر درست شد تصوّر بکند که این واسطهها کردهاند.
اینها را قبلاً مفصّل عرض کردهام امّا میخواستم تذکّر بدهم. مؤمن نباید
اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اوّل خدا. بگوید: خدایا! این مشکل پیش
آمده، مشکل من را حل کن.
خدا دعاهای کوچک را هم میپذیرد!
مطلب دوّم که این هم
منشأاش ضعف ایمان است، این است که بنده تصوّر میکند، نسبت به کارهای بسیار
بسیار مهم باید سراغ خدا رفت و در مورد کارهای کوچک اینطور نیست. این برای
ضعف ایمان است.
ما ضعف ایمان داریم!
به شما بگویم، وقتی
میخواهید دعا کنید بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاها است؛
کوچک و بزرگ هم ندارد. اینکه تصوّر کنم: «فقط چیزهای قابل اعتنا و بزرگ را
با خدا مطرح کنم نه کوچکها را» از ضعف ایمان است. واقع این است که این شخص
خداشناس نیست. ما در معرفت خود نسبت به خالق نقص داریم.
تو کوچک هستی، نه خدا!
دعا، کوچک و بزرگ
ندارد و خدا هم خستگیناپذیر است! او این دعا را خیلی هم دوست دارد. همة
اینها را بحث کردهام و نمیخواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکّری برای
لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده! خودت را از قالب حقارت
بیرون بکش! تو کوچک هستی و کوچک هم فکر میکنی؛ طرفِ خود را اصلاً
نشناختهای. تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانهات بیاید و در
بزند و بگوید: این را میخواهم، آن را میخواهم، دیگر در را بر روی او باز
نمیکنی. غیر از این است؟ امّا خالق تو اینطور نیست، اگر ده تا، یازده تا
بشود امروز بیشتر از تو خوشش میآید و اگر یازده تا بشود دوازده تا، بیشتر
خوشش میآید. این جزو معارف ما است.
مراجعة بیشتر، معرفت بالاتر
اینها سرّ دارد؛
چون، مراجعة بیشتر، کاشفِ از معرفت بالاتر، نسبت به کسی است که از او
درخواست میکنم و او را همهکاره میدانم. دلیل بر این میشود، که همه چیز دست
او است، از دست او بر میآید و کسی غیر از او نمیتواند انجام دهد؛ این کاشف
از معرفت است.
آن چیزی که از دیگری میخواهی، از خدا بخواه
در روایتی داریم که
از پیغمبراکرم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلّیاللهعلیهوالهوسلّم): إِنَّ
اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَحَبَ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ
لِخَلْقِهِ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خداوند چیزی را برای خودش دوست میدارد، امّا
همان را برای خلق خودش مبغوض میدارد. برای خودش خوشش میآید امّا برای مخلوق
خود بدش میآید. توضیح اینکه: «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ»؛ بدش
میآید از عبدی که گرفتار شده و به مثل خودش رو میاندازد، «أَبْغَضَ
لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ». اینکه بندههایش برای کارهایشان از هم درخواست
کنند و به همدیگر مراجعه کنند. «وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ»؛ و
دوست دارد که از او درخواست کنند. به این و آن رو بیاندازی بدش میآید امّا
به او رو بیاندازی خوشش میآید. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ
عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ»؛ هیچچیز در نزد خدا محبوبتر از این
نیست که در خانهاش را بزنی و بگویی میخواهم، میخواهم، میخواهم. بر خلاف من و
تو، که اگر بچّهمان هم باشد بیرونش میکنیم. خدا که من و تو نیست. چون او
را نشناختهایم که تمام خزائن وجود در ید قدرت او است.
خدایا! بند کفش میخواهم!
«فَلَا یَسْتَحْیِی
أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ» پس خجالت نکشد و حیا نکند، به اینکه یکی
از شما از خدا درخواست کند. اگر میخواهی، خجالت و حیا ندارد. «وَ لَوْ
بِشِسْعِ نَعْلٍ»؛ پیغمبر سطح را اینقدر پائین آورد. نگاه نکن به اینکه
تصوّر کنی حاجتهایت بد است. مثل اینکه بند کفشت گم شده؛ بگویی: خدا! بند
کفش میخواهم! ببین کار را به کجا رساند.
کوچکی و بزرگی در نزد خدا مطرح نیست
روایات زیاد داریم.
روایتی از امام باقر(علیهالسّلام) در ارتباط با همین که گفتم است: «لَا
تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوَائِجِکُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِینَ
إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُمْ»؛ فکر نکنید که حاجت، کوچک است. بلکه
محبوبترین بندگان آن بندهای است که از خدا بخواهد؛ کوچک و بزرگ ندارد. در
آن روایت دارد از امام باقر(علیهالسّلام) میفرماید: «لَا تَتْرُکُوا
صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا فَإِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ
هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ». حضرت مطلب را خیلی زیبا بیان میکنند که: اینجا
کوچکی و بزرگی خبری نیست.
تنگ نظری را کنار بگذارید
در روایت دارد، بعد
از اینکه آن خبیث به علی(علیهالسّلام) ضربت زد. علی(علیهالسّلام) بقیّة
نماز را نشسته خواند یعنی حضرت دیگر تاب ایستادن را نداشت. در روایت دارد،
به یمین و یسار متمایل میشد و حضرت نمیتوانست بدن خودش را نگه دارد. امام
حسن را جای خودشان گذاشتند تا نماز را تمام کند. در روایت دارد، نماز که
تمام شد سر پدر را به دامن گرفت و شروع کرد به گریه کردن. این جملات را
میگفت: پدر پشت مرا شکستی... تعبیرات عجیبی است. علی(علیهالسّلام) چشمهایش
را باز کرد و گفت: پسرم از این به بعد دیگر پدرت هیچ الم و دردی ندارد.
ببینید، چقدر به علی(علیهالسّلام) سخت گذشته که این را میگوید. پسرم! گریه
نکن، الآن جدّات و جدّهات، خدیجه و مادرت فاطمه حاضر هستند. حوریان بهشت
آمدهاند و در انتظار پدر تو هستند.
سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) در مسجد کوفه
عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) و همچنین دو ملعون یعنی معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.
هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر شد.
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را که از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)
روایت شده، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم لعنت الله علیه بر سر مطهر حضرت علی (علیه السلام)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت.
أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)
حضرت علی(علیه السلام) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم (سلام الله علیها) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(4)
به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم کوفه شد و خفتگان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.
هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(علیه السلام) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(5)
حضرت علی (علیه السلام) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)
نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی (علیه السلام) گرد آمده و به سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.
حضرت علی (علیه السلام)، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.
حضرت علی (علیه السلام) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی (علیه السلام)، جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء،] یعنی ابن ملجم مرادی [به شهادت رسانید.
بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رهسپار گردید و امت اسلامی از وجود شریف آن ولی خدا و امام معصوم محروم شدند.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41
6- منتهی الآمال، ج1، ص 174
7- همان
8- همان
سوره ی مائده ، آیه 48 : "در کاهای خیر از یکدیگر پیشی بگیرید"
سوره ی انبیاء آیه 9: " آنها (مومنان) در کار خیر از یکدیگر سبقت می گیرند"
امام صادق علیه السلام : "هرگاه یکی از شما تصمیم انجام کار خیر یا رساندن نفعی [به کسی] بگیرد، دو شیطان در راست و چپ او قرار می گیرند [تا منصرفش سازند]، پس باید شتاب کند تا مبادا او را از آن باز دارند" اصول کافی ، ج4 ، ص427
«صدقه حلوانی» می گوید: «در مسجد الحرام یکی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من به او گفتم: پس از طواف به او خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم. امام دستش را به جهت کمک خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید. اما به جهت رعایت وضعیت جسمی امام، ترجیح دادم به ایشان کمک کنم. دوستم که از من قرض خواسته بود در کناری نشسته و به خیال اینکه من در قرض دادن به او مسامحه می کنم، هر دور که از جلوی او رد می شدم با دست به من اشاره می¬کرد که دو درهم به من قرض بده. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه می خواهد؟ عرض کردم: او منتظر من است که طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم. امام سریع دست از شانه ام برداشت و فرمود: مرا رها کن و برو حاجت او را برآور! وقتی بازگشتم، امام که طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می کرد به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت کسی شتاب کنم بهتر است که هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج کنم!» روضه الکافی ، ج2 ، ص322
ماه رمضان در کویت
از
جمله عادات مردم کویت یک روز پیش از آغاز ماه مبارک رمضان، ضیافتی موسوم
به ضیافت «قریش» است که با حضور دوستان و وابستگان در منازل یکدیگر برگزار
میشود. در ضیافت قریش که در آخرین روز ماه مبارک رمضان برگزار میشود،
دوستان و نزدیکان و وابستگان در کنار یکدیگر جمع میشوند و روز رویت هلال
ماه رمضان را که با آخرین روز شعبان مصادف است، جشن میگیرند.
ورود شرکت بیسکوییتسازی کویت در یکی از آداب ماه رمضان
«قرقیعان»
یکی از عادات و آداب و رسوم کهن مردم کویت است که از اجداد و نیاکان خود
به ارث بردهاند و بر حفظ آن تاکنون تلاش بسیاری کردهاند. این عادت به این
گونه است که کودکان در شب 14، 15 و 16 رمضان جشن میگیرند. آنها ظروفی
مانند کاسه و بشقاب در دست میگیرند و آنها را به صدا در میآورند و با
خواندن ترانههای محلی، به خانههای همسایهها، دوستان و آشنایان میروند و
از آنها خوراکیهایی مانند آب نباتی به نام «قرقیعان» میگیرند.
قرقیعان
پیشتر کیسههای نقل و آبنباتی بود که قیمت آنها از 15 دلار تجاوز نمیکرد
اما بعدها بزرگترین شرکت شیرینیسازی کویت، مسئولیت ساخت و بستهبندی
قرقیعان ر ا برعهده گرفت و با قرار دادن تصاویر کودکان با لباسهای محلی بر
روی آن، اقدام به فروش آنها کرد که قیمت این بستهها اکنون به 300 دلار
میرسد.
روزهداران کویتی در ماه مبارک رمضان معمولا در خانه
بزرگ خانواده جمع میشوند و فرزندان و نوهها در دو ضیافت «افطار» و
«الغبقه» حاضر میشوند. الغبقه وعدهای پیش از سحر و معمولا از ساعت ده تا
یک بامداد است و به صورت دورهای بین منازل خانواده و دوستان و آشنایان یا
با حضور در رستورانها و چادرهای رمضانی صورت میگیرد.
ماه رمضان در ترکیه
حدود 98درصد جمعیت 70میلیونی ترکیه را مسلمانان تشکیل میدهند که از این نظر این کشور در ردیف یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی در جهان اسلام به شمار میرود. مردم ترکیه ماه رمضان را ماه خیر و برکت میخوانند و دست کم یک ماه مانده به آغاز این ماه تقریبا همه مردم خود را برای استقبال از آن آماده میکنند.
در این کشور رسم است که مردم افطار خود را با آب، خرما و
یا زیتون باز کنند و به همین علت است که این سه ماده غذایی را میتوان در
تمامی سفرههای افطار در ترکیه مشاهده کرد. بعد از افطار عمدتا جوانان محل
دور یکدیگر جمع شده و تا پاسی از شب را به بازی یا گردش میگذرانند. برپایی
مراسمهای افطاری و برگزاری جشنهای بعد از افطار تنها بخشهایی از
مراسمهای ماه رمضان هستند. در برخی از مناطق و شهرهای مختلف نمایشگاههایی
برپا و در آن بازیهای سنتی همانند بازیهای خیمه شب بازی، برنامه
موسیقیهای مذهبی و اصیل و نیز بخش رمضانهای سنتی برگزار میشود.
اطعام روزهداران در خیابانهای ترکیه
در
سالهای اخیر در بسیاری از شهرها و روستاهای ترکیه، برای افطاری دادن به
افراد روزهدار، در خیابانها چادرهایی برای سرویس افطاری برپا میشود و
افراد خیر و یا شهرداریها روزهداران را در این چادرها اطعام کرده و از
آنها پذیرایی میکنند. در این ماه کمکهای مردمی و شهرداریها به نیازمندان
بیش از دیگر ماهها مشهودتر است. در ماه رمضان نسبت به دیگر ماهها مساجد
ترکیه پذیرای تعداد بیشتری نمازگزار است به طوری که به هنگام نمازهای یومیه
تقریبا همه مساجد پر است.
در روزهای عیدفطر، کودکان با در دست
داشتن کیسههایی زنگ منازل را به صدا درآورده و عید را تبریک میگویند،
صاحبان منازل نیز بسته به قدرت مالی خود به آنان آب نبات، شکلات و یا پول
نقد عیدی میدهند. در ماه رمضان شبکههای تلویزیونی اقدام به پخش
برنامههای مخصوص دینی برای تشریح فضایل ماه رمضان و آشنایی هر چه بیشتر
مردم این کشور با اسلام میکنند. در روزهای عیدفطر که سه روز است نیز
برنامههای مخصوی شادی از شبکههای تلویزیونی ترکیه پخش میشود.
بزرگترین مشکل مردم مسلمان سوئد در ماه رمضان چیست؟
هر
چند دین اسلام دین اقلیت کشور سوئد است، اما از نظر تعداد، دومین دین این
کشور محسوب میشود. یکی از مشکلات مسلمانان سوئد، رویت هلال ماه است که به
خاطر شرایط خاص جغرافیایی، در اکثر اوقات ناممکن است. به همین دلیل همه
ساله بحث و جدل فراوانی در این باب ایجاد میشود و در نهایت اکثر آنان زمان
آغاز رمضان و عید فطر در مکه را انتخاب میکنند.
مکانهای اجارهای که جایگزین مساجد میشوند
یک
تفاوت بزرگ در شیوه اجرای مراسم ماه رمضان در کشورهای اسکاندیناوی وجود
دارد و آن کم بودن تعداد مسلمانان است. با این وجود این ماه با مراسمی
روحانی است که مسلمانان همه ساله منتظر فرا رسیدن آن هستند و آغاز آن را به
یکدیگر تبریک میگویند و آماده رفتن به مساجد و اقامه نماز شب میشوند. در
شهرهایی که فاقد مسجد هستند، مسلمانان مکان مناسبی را برای عبادات گروهی
این ماه اجاره میکنند و در آن به برگزاری مراسم عبادی و آموزشی می
پردازند.
ماه رمضان در تانزانیا
مسلمانان
تانزانیا از نیمه ماه شعبان به استقبال آن میروند. خیابانها را چراغانی و
تزیین کرده و مساجد را تمیز و آراسته میکنند. سپس به دیدار اعضای خانواده
رفته و برای یکدیگر هدیه میبرند. آنها روزه گرفتن را از سن 12 سالگی لازم
و واجب میدانند و هر کس که به عبادت نپردازد از نظر آنان ملحد و کافر
است.
وقتی غیر مسلمانان هم از غذا خوردن اجتناب میکنند
غذا
خوردن و به خصوص تظاهر به روزه خواری در مکانهای عمومی مجازات سختی در پی
دارد و تمام مغازهها در طی روز تعطیل هستند. حتی کافههای هتلها نیز تا
هنگام افطار تعطیل هستند و فضا طوری است که غیر مسلمانان نیز از غذا خوردن
در این ماه اجتناب میکنند.
ماه رمضان در چین
در
حالی که چین یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل میدهد طبق آمار رسمی تعداد
مسلمانان این کشور به 20 میلیون نفر میرسد. روزه ماه رمضان از سنین پایین
در چین واجب میشود. دختران از 9 سالگی و پسران از 12 سالگی باید روزه
بگیرند و کسی که بدون هیچ عذر و بهانهای از این قاعده تعدی کند از جامعه
طرد میشود.
طبخ غذاهای عربی در چین
از
عادات مسلمانان چین قبل از حلول ماه رمضان این است که برنامههای دینی
ویژه روزهداری را اجرا میکنند به گونهای که مساجد در ماه رمضان از
اقلیتهای مسلمان چین پر میشود. همچنین در مناطق مسلماننشین رستورانهای
اسلامی دایر است و این رستورانها غذاهای شرقی و انواع شیرینیهای مخصوص
ماه رمضان را که در کشورهای عربی و اسلامی معروف است به اضافه انواع
خوراکیها و شیرینیهای چینی طبخ میکنند و میفروشند.
در
این ماه ثروتمندان از مال خود انفاق میکنند و فقیران مسلمان را اطعام
میکنند و در مساجد سفرههای افطار پهن میشود و هر مسلمانی به مسجد میآید
هر آنچه از مواد غذایی خوراکی و نوشیدنی بتواند با خود به مسجد میآورد و
همین طور ائمه مساجد به مسلمانان درسهای دینی میدهند.
ماه «عروج» در جمهوری آذربایجان
مسلمانان
یک هفته قبل از حلول ماه مبارک به تدارک جشن میپردازند و این ماه را «ماه
عروج» مینامند. در این کشور با حلول این ماه مسابقه اسب سواری و جشنهای
ملی برگزار میشود. در این ماه، خانوادههای آذربایجانی پتنوسهای غذا را
برای هدیه به خانوادههای دوست و همسایه خود یا به عنوان احسان به فقرا و
نیازمندان میدهند و افراد ثروتمند با انجام قربانی و... به نیازمندان کمک
میکنند.
روزه گرفتن بدون داشتن حجاب و خواندن نماز!
مورد
قابل تامل در این کشور، این است که برخی زنان جمهوری آذربایجان که حجاب
اسلامی ندارند نیز نسبت به گرفتن روزه اهتمام میورزند و همچنین افرادی
هستند که به دلیل عدم شناخت کافی از شعائر دینی روزه میگیرند لیکن نماز
بهجا نمیآورند!
تعطیلی رستورانها در کشور توریستی مالزی
ماه
رمضان در بین 60 درصد جمعیت مسلمان مالزی همچون دیگر کشورهای اسلامی با
آداب و سنن خاص همراه است. با وجود اینکه کشور مالزی کشوری گردشگرپذیر است و
بر اساس اعلام مسئولان گردشگری این کشور سالانه بیش از 20 میلیون گردشگر
از کشورهای مختلف به این کشور سفر میکنند، با آغاز ماه مبارک رمضان
روزهداری مسلمانان بر فضای عمومی این کشور تاثیرگذاشته و رستورانهای شهر
کوالالامپور که در روزهای عادی مملو از جمعیت است، در ماه مبارک رمضان تا
زمان افطار تعطیل شده و یا اینکه مشتری کمی را به خود میبینند.
در
اکثر مساجد مالزی، هر شب سفره افطار برقرار است و با گفتن اذان مغرب مردم
در مساجد با خرما و شربت روزه خود را باز میکنند و در نماز مغرب شرکت
میکنند. پس از نماز مغرب هم، سفره افطار کامل شده و از روزهداران با
انواع غذاهای بومی و سنتی پذیرایی میشود.
روزی که مردم مالزی میتوانند سر سفره نخستوزیر بنشینند
یکی
از آداب اصلی مالزیاییها در ماه مبارک رمضان، مراسم مخصوص روز عید سعید
فطر است که به آن «سفره باز» میگویند. سراسر مالزی به مناسبت عید سعید فطر
سه روز تعطیل است. در این روز افراد متمکن به ویژه مسوولان دولتی از جمله
نخستوزیر این کشور سفرههایی را پهن میکنند که همه مردم میتوانند در
آنجا حضور یافته و غذا تناول کنند. در این روز همه مردمی که در این مراسم
حضور مییابند با مسوولان از جمله نخست وزیر ملاقات کرده و اگر مسایلی
داشته باشند با آنان در میان میگذارند.
مسلمانان مالزی در ساعات
اولیه صبح عید فطر و قبل از اذان صبح در مساجد تجمع کرده و این عید را به
یکدیگر تبریک گفته و به سر دادن تکبیر مخصوص عید سعید فطر میپردازند.
مسوولان دولتی و حکومتی از پادشاهان ایالات و نخست وزیر گرفته تا وزرا و
نمایندگان مجلس نیز همگی میزبان میهمانان خود در ماه شوال به خصوص در روز
عید فطر هستند و با پوشیدن لباسهای سنتی خود در حفظ آیین سنتی مالزی
میکوشند.
ماه رمضان در سوریه
دهه
اول ماه رمضان برای مردم سوریه «دهه غذا» است چرا که سوریها در این 10
روز اهتمام خاصی به تهیه وعدههای غذایی محلی و مخصوص ماه مبارک دارند.
مردم سوریه اعتقاد دارند که سفره ماه رمضان سفره خیر و برکت است و خانواده
چه فقیر باشد چه غنی، خداوند رزق و روزی این ماه را برایش قرار داده است.
بیدار شدن با آواز سحر
مردم
سوریه در ماه رمضان هر روز صبح با آواز سحر که به آن «طبلزنی» میگویند،
از خواب بر میخیزند و با صدای این طبل برای نماز و تهیه غذای سحری خود را
آماده میکنند. مردم سوریه کوچک و بزرگ در ماه رمضان تکلیف خود میدانند که
وقت بیشتری را در منزل یا مساجد برای قرائت قرآن کریم و احادیث نبوی
اختصاص دهند.
در 10 روز پایانی ماه رمضان اماکن تاریخی مذهبی در
نقاط مختلف دمشق با استقبال جمع کثیری از مردم سوریه روبهرو میشود که در
آنجا مراسم شعرخوانی و سرودههای دینی اجرا میشود. کمک به نیازمندان و
دادن زکات، صدقه، کفاره، جمعآوری کالاهای دیگر برای توزیع میان نیازمندان
از کارهای خوب روزهداران سوریه در این ماه به شمار میرود.